چشمام رو می بندم ، نصفه شبه و حرم خلوت تر از همیشه هست، توی صحن انقلاب روبروی گنبد نشستم، دعا میخونم ، گریه میکنم و سفارشاتم رو میگم و مثل همیشه آرومم میکنی...
نمیتونم باور کنم این همه دور شدم ازت♥♡♥
فاطمه نوشت:
دو روز پیش وقتی تی وی حرم و نشون میداد اونقدر غرق نگاه کردن بهش بودم که با خودم گفتم آخر هفته میرم حرم. حواسم به مسافت نبود...