داداش من 6 ماهه اعتیاد پیدا کرده به هرویین! چراش و نمیدونم! کسی که رو اسمش قسم میخورن. کسی که حرفش برای بقیه حجت هست! ابرو و عزت خودش و اینجوری میریزه دلیلش رو نمیدونم واقعا! بگم اهل خوشگذرونی هست، نیست، بگم اهل کار خلاف بوده خب نبوده. نمیدونم چرا اینجور شده! ولی میدونم بخدا ایمان نداره!!! اینکه زنداداش من اینجوری نمیخوادش و بیشتر از این حاضر نیست تلاش کنه برای خوب شدنش!!! بهش حق میدم. صد در صد بهش حق میدم. این 6 ماه اونقدر ضعیف و بی حواس شده که منم جای اون بودم سعی میکردم فقط خودمو بچم رو نجات بدم. من نمیفهمم اعتیاد بیماریه یعنی چی!؟ بیشتر شبیه خودخواهیه! بهاش هم نابودی خودش و اطرافیان هست...
شک ندارم جدا بشن داداشم از این اعتیاد زنده بیرون نمیااااد!!! خیلی جالبه هیچ مشکل و اختلافی ندارن تو زندگیشون !
* یادمه بابام تعریف میکرد قدیمی ها دعا میکردن که " ان شاالله هیچ وقت به (چه کنم چه کنم) نیافتین"
** مغزم هیچ راهی پیدا نمیکنه...! همه چی با هم قاطی شده!
*** چندین روزه سرم خیلی درد میکنه!