دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

پری سرگردان رودها....

یکهو وسط رودخانه رویایی ظاهر شد، آنقدرها هم ترسناک نبود ، من در حالی که وسط آب قدم میزدم و پاهایم از سرمای زیاد بی حس شده بود درجا خشکم زد، ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم، انتظارش را نداشت ، خندید گفت میدونی الان راحت میتونم غرقت کنم؟ در حالی که نگاه چشمان یخی اش میکردم گفتم آیا غرق کردن من روحت رو آرام میکنه، 

 با شنیدن این جمله کمی تامل کرد ، انگار آرام شد 

چهره ای خشن و بلورین داشت، واقعا شگفت انگیز بود، باید بهش میگفتم چقدره شگفت انگیزه...

مثل جادوها

نمیدونم نوشتن و نویسنده بودن به خیلی کتاب خوندن یا آموزش زیاد دیدن، ولی منی که تو دنیای واقعی وسط گند و کثافت های ایران و خاورمیانه دارم زندگی میکنم، قطعا جای بهتری بجز رویاهام نمیتونه خیالم رو بابت زندگی ایده آلم راحت کنه....

منظورم خیالبافی و رویاپردازی و گند زدن به زندگی نیست... منظورم قصه های خوب و پایین خوش داشتن هست...

مثل قفس میمونه...

شب که میشه به همه آرزوهام فکر میکنم که سوختن...

عمری که داره میره...

روزهای سختی که میگذره...