ساعت خوابیم از 6 ساعت به 4 ساعت کاهش یافته!
ساعت 3-4 صبح عین جغد بیدارم ، در طول روز اصلا نمیخوابم ، همش سرکارم و وقتی سرمو زمینرمیزارم از هوش میرم ولی خوابم نمیبره!!!
کلاس زبان رو که یکم خصوصی تر شده رو دوست دارم و من تنها دختر در کلاس هستم...!
جدای این چیزا! پسرای کلاس خیلی بامزه هستن. هم مودب هم بامزه...
این همه هم کلاسی پسر داشتم تو چندین سال تحصیلم. میتونم اعتراف کنم اینا مودب ترین ها و بامزه ترین هاش هستن ... مخصوصا مرتضی و سجاد :)))
فک کنم دو سالی هم از من کوچیکتر باشن... مرتضی که الکترونیک خونده اونم از یه دانشگاه خوب فارق التحصیل شده و بیکاره فک کنم در مغازه باباش میمونه! سجاد نمیدونم چی خونده ولی رفیق صمیمی مرتضاس ... اصغر پرستاره ... محسن کارمنده اداره برق هست و متاهل... محمد دانشجوعه و خیلی اطلاعات عمومی بالایی داره و همیشه برای همه چیز نظرات عجیبی داره :))) ولی سجاد پسر ریز نقش و از همه بامزه تره :دی
#فامیلی هاشونو نمیدونم :|
# غم دنیا تو دلم باشه وقتی وارد کلاس میشم و خانوم صالحی رو می بینم حالم خوب میشه ، و بعدش که از کلاس که خارج میشم یاد قبل کلاس می افتم ، می بینم چقدر تغییر کردم من الان چقدر حالم بهتر از دو ساعت قبل هستش و خدا رو شکر میکنم...