روح ، شگفت انگیزترین، تخیلی ترین جز وجودم هست، وقتی سعی میکنم احساسش کنم، انگار حالم بهتره...
فکر کردن به آغاز آفرینشم و یا لحظه مرگم باعث میشه آرامتر باشم، تصور اینکه من در مرکز هستی ام و با طبیعت میرقصم. خیلی بهم آرامش میده، در من دختری رقصنده است، دختری که روی پنجه هاش ایستاده و با طبیعت هم صدا شده...
با خودم عهد بستم، فقط در جریان اصلی حرکت کنم، با روحم پرواز کنم، بهش گوش بدم... نمیدونم تا کجا میتونم ادامه بدم ...
کاش تنها بودم ، کاش میتونستم پناه ببرم به طبیعت به دور از آدمها، کاش می شد فرار کرد از این جهان پر صدا...
ای کاش بشه...
واقعا، خیلی لذت بخش هست اینجوری
سلام.وقت بخیر.منویادته؟
سلام، بله، حالتون خوبه؟
فکر کنم بزرگدترین گمشده همه ما ادم ها خودمونیم،
گاهی ادم به شدت برا خودش دلتنگ میشه،
دقیقا،باید خودمونو پیدا کنیم، انوقت دیگه بودنمون به بودن آدمها و افراد دیگه نیست...
ممنونم که هنوز اینجا سر میزنی
گاهی "کاش" گفتنها فقط راهی برای دست کم گرفتن خودمون
یعنی میشه؟