دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

میو میو های مادرانه :)

هر سال از گربه ای مینویسم که توی حیاط خونه ما بچه هاش و به دنیا میاره...! این بار جایی دیگه به دنیاشون اورده ولی اینجا بزرگشون کرده. از اول تابستون درگیرشونیم. بیچاره گربه ی مادر، در  نبودش فک کنم در حیاط باز بوده یا از راه آب  اینا رفتن ( یعنی 4 تا توله گربه که خنگ بازیاشونو دوست داشتم). مادره از صبح تا همین الان داره زیر گوش ما ناله میکنه . مامانم حتی باهاش گریه هم میکنه میگه بخدا من کاری با بچه هات نداشتم :(


فاطمه نوشت:

# یادمه در سالیان قبل داداشم بچه ها رو برد بیرون از خونه و یکی از این توله ها مرد:( تا یک ماه ناله میکرد . انگار نفرینمون میکرد :|

# زیر زمین خونه ما بزرگ و ساکت و کلا اتاق فکری هست برا خودش. برا کنکور میخوندم رفته بود زیر پله زاییده بود و منم پنجره رو باز میزاشتم که مامانه بره بیاد. خیلی ناز بودن توله هاش:) جالبه گاهی می اومد روبروم با فاصله خیلی کم می نشست و منم براش درس توضیح میدادم. مامانمم شیر میزاشت جلوشون...!

# بابام تو باغش 4 تا گربه رو چاق کرده اندازه ببر شدن:)))) خلاصه در امر پرورش حیوانات بالاخص گربه ها فوق تخصص داریم ماهاا :))



نظرات 7 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 05:50 http://anahno.blogsky.com

اون طوطی هست بهش درس یاد میدن حفظ میکنه گل منننن :))).
ما هم همچین قصه ای داریم. یکی از توله هاش مرد ماشین زد بهش ضربه مغزی شد فرداش مرد :(((

:)))))) خیلی جالبه:)
گربه رفته یکی از توله هاش و پیدا کرده اورده! سه تا دیگش مونده!

مترسنج جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 11:21 http://dar300metri.blogsky.com/

یاد این پست افتادم
http://timarestan.blogsky.com/1388/11/16/post-55/

جالب بود. حالا منم می تونم تعمیمش بدم به حس و مسولیت مادرانه این گربه در مقایسه با آدمها!

بانوی بهار جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 13:03 http://khaterateman95.blogsky.com

چه جالب
من می ترسم ازشون؛البته متوجه شدم یه ترسی هست که بر می گرده به خودم یه ترس غیر عادیه اینو یه دکتر بهم گفت؛|
ای جان مامانت گریه می کنه؟؛(

من عاشق ماهی هستم؛)و می تونم این ماهی کوشولوهای خشگل رو چند سال پیش خودم نگه دارم؛)همون نارنجی کوچولوها؛)

منم وقتی به خودم هی میگم میترسم واقعا وحشت زده میشم.
مامانم خیلی دل نازکه:) معمولا هم بش میگم خیلی بیکاری مامان:دی
همون ماهی گلی هااا؟؟ ای جونم:)

archer شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 01:21 http://mnevesht.blogsky.com

چقدر خوبین شماها. حالا نمیگم بعضی از روروبریای من با این بیچاره ها چه کارهایی که نمیکنن

ممنون . اینا کارهای انسان دوستانن. جزئی اززندگیمونن این حیوانی های زبون بسته. خیلی دوسشون دارم از سگ و گربه ها بگیر تا قورباغه ها و لاک پشت هایی که گاهی سروکله شون پیدا میشه!
وای وای. یکم نصیحتشون کن:دی

بانوی بهار یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 00:56 http://khaterateman95.blogsky.com

یکی بیاد به من بگه فاطمه چرا کم پیدا شده؟ -.-

شبا زود خوابم میبره!
من شرمندم

بانوی بهار یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 15:52 http://khaterateman95.blogsky.com

تو باز یکی از کامنتامو تایید نکردی؟-.-

من تایید کردم بهاری جونی

لدفا مسئولین رسیدگی کنن؟؟؟

بانوی بهار یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 17:18 http://khaterateman95.blogsky.com

پس نرسیده به دستت راجب پست بود
عیبی نداره؛))

قربونت بشم من:)
من مقصر نیستم به جان خودم:(

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.