بدتر از همه چیز اینه که آدم این حرفو به خودش بگه!(در مورد از بین رفتن ایمان و ناامیدی!)
فکر میکنم وقتی به چنین درجه ای برسیم باید خیلی خیلی جدی به ادامه ی زندگیمون فکر کنیم و یه راه حل جدی برای از بین بردن این افکار پیدا کنیم!
با اینکه دارم این حرفا رو میزنم ولی اوضاع خودمم در مورد این چیزا خیلی داغونه و یه جورایی حس میکنم حرفام داره رنگ شعار میگیره!
دقیقا همین حالت پیش اومده، خیلی جدی تر به ادامه زندگی فکرمیکنم و .... حرفهات خیلی خوبه، یادمه یه روز هم اتاقیام بخاطر حرفهام و نگاهم به زندگیم که خیلی رویایی یا حتی شعاری بودن خیلی مسخرم کردن. بعد از دو سال یه نگا به خودم کردم دیدم عوض شدم. شبیه اونا شدن اصلا لذت نداشت برام... حالم و بد کرد. اون بیخیالی که بهت گفتم از اینجا شروع شد. ولی دوست داشتم خودم باشم. همون فاطمه که خیلی ایده آل فکر میکرد... ، حتی اگه شعارم باشه برا زندگی خودته...،تجربه تلخی بود. خیلی دوستام خوب بودن ولی آدم راه من نبودن. خیلی هام مثل خودت عالی بودن، دغدغه داشتن ، هدف داشتن، میترسیدن و کلافه بودن، ولی الان به جاهای خوبی رسیدن... خیلی هام دنبال خوشگذرونی بودن هنوز همون آدم هستن و شکل زندگیشون قشنگ نبود...
درست میگی...دوستا اگه مسیرشون با آدم یکی نباشه، هر چقدر هم که آدمای خوبی باشن، توی زندگی تاثیر بدی میذارن و امان ازون روزی که تو باهاشون تو یه مسیر نباشی ولی بخوای مثل اونا به زندگیت نگاه کنی! :(
خیلی عالی بود مریم... هرکس باید به مسیرش نگاه کنه!!!
بعضی وقتا این حال سراغ آدم میاد ولی خب گذراست
خدا کنه اینجور باشه :)
یه دوست پسرداغ پیدا کن حالتو جا میاره
امیدم و برمیگردونه با حرارتش؟
بدتر از همه چیز اینه که آدم این حرفو به خودش بگه!(در مورد از بین رفتن ایمان و ناامیدی!)
فکر میکنم وقتی به چنین درجه ای برسیم باید خیلی خیلی جدی به ادامه ی زندگیمون فکر کنیم و یه راه حل جدی برای از بین بردن این افکار پیدا کنیم!
با اینکه دارم این حرفا رو میزنم ولی اوضاع خودمم در مورد این چیزا خیلی داغونه و یه جورایی حس میکنم حرفام داره رنگ شعار میگیره!
دقیقا همین حالت پیش اومده، خیلی جدی تر به ادامه زندگی فکرمیکنم و ....
حرفهات خیلی خوبه،
یادمه یه روز هم اتاقیام بخاطر حرفهام و نگاهم به زندگیم که خیلی رویایی یا حتی شعاری بودن خیلی مسخرم کردن. بعد از دو سال یه نگا به خودم کردم دیدم عوض شدم. شبیه اونا شدن اصلا لذت نداشت برام... حالم و بد کرد. اون بیخیالی که بهت گفتم از اینجا شروع شد. ولی دوست داشتم خودم باشم. همون فاطمه که خیلی ایده آل فکر میکرد... ، حتی اگه شعارم باشه برا زندگی خودته...،تجربه تلخی بود.
خیلی دوستام خوب بودن ولی آدم راه من نبودن.
خیلی هام مثل خودت عالی بودن، دغدغه داشتن ، هدف داشتن، میترسیدن و کلافه بودن، ولی الان به جاهای خوبی رسیدن...
خیلی هام دنبال خوشگذرونی بودن هنوز همون آدم هستن و شکل زندگیشون قشنگ نبود...
درست میگی...دوستا اگه مسیرشون با آدم یکی نباشه، هر چقدر هم که آدمای خوبی باشن، توی زندگی تاثیر بدی میذارن و امان ازون روزی که تو باهاشون تو یه مسیر نباشی ولی بخوای مثل اونا به زندگیت نگاه کنی! :(
خیلی عالی بود مریم...
هرکس باید به مسیرش نگاه کنه!!!
کامنت مریم و جوابی که دادی حرفی برا من باقی نذاشته
قشنگ بود حرفاتون