خیلی یهویی از خواب بیدار شدم، تمام حس و حالم تگ این زمان فرق داره، تمام وجودم آرامش دارم....
هوا ابری هست، و گر نه آسمون زیبا این ساعتهای دوست داشتنی رو ستاره بارون میکرد برام...
میگن توی این ساعت باید آرزو کرد. اول ژیلا اومد جلوی چشمم، بعدش...
احساس میکنم صدام به خدا نمیرسه، به تغییر احتیاج دارم...
بخواب
دیگه خوابم نبرد :)
یکم از من یاد بگیرید خوابیدم تا بیدار شم هیچی حالیم نی حتی توپو تانک:))
وقتی خیلی خسته خسته باشم و چند روز خوب نخوابیده باشم اینجورم. خیلی خوشبحالته. حسودیم شد :)))))