دختـــر کـوهستــــان
من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان
من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگراندرباره من
در بنـــد دیگــری نبــاش که خداوند تو را آزاد آفرید:)
ادامه...
آمار : 293037 بازدید
Powered by Blogsky
پازل گم شده من! نظم.
توی ذهنم چیزهایی میگذره، یه نگرانی و دلهره های همیشگی و یک نگاه سیستمی. از طرفی نگرانم میکنه و این نگرانی مانع خیلی اتفاقات میشه و از طرفی با خودم مرور میکنم که زندگیم به نظمی فراتر احتیاج داره. سیستم قبلی و تک بعدی بودن منو به جایی نمی رسونه و اگر هم برسونه خیلی دیر میشه. و شکل اصلی اونجاست که من به نظم عادت ندارم و عادت کردم با بی نظمی زندگی کنم...
از خدای ناظم و حکیم کمک میخوام...
اول باید از ذهن آشفته ام شروع کنم و چیزهایی که با عث اغتشاش میشه رو بریزم بیرون...
بجای نگرانی باید برنامه ریزی کنم...
چقدر سختمه بخوام منظم بشم...
خوبه مدیر شرکت باید نظم داشته باشه
هر آرزویی داری بنویسش ذهنت کم کم عادت میکنه تو اون مسیر کمکت میکنه بهش برسی
مدیر شرکت :))))) ایول خوبه :)))
یه جور خواستن و آرزو کردن هست که خودم احساسش میکنم، که حتما اون اتفاق افتاده!
بزا ببینم برا اشخاص جواب میده! اگه جواب داد بهت میگم من خیلی آره :))) همون نیرومندم:)))
ذهنتو مرتب کن ولی سعی نکن به زندگیت خیلی برنامه بدی!!
برنامه ریزی آدمو از خیلی چیزای زندگی دلزده میکنه! :(
درست میگی مریم جون، البته منم هیچ وقت نتونستم طبق برنامه خط کشی شده پیش برم. ولی یکم نظم برای این روزام احتیاج دارم:)
ممنونم عزیزززم:* ^_^
عادت خودش یه جور نظمه؛ حتی عادت به بی نظمی (:
ذهن آدمیزاد شبیه حافظه دیجیتالیه؛ برای پاک کردن اطلاعات قبلی کافیه اطلاعات جدید بریزید توش؛ حاجت به فرمت نیست!
همیشه به نکات ظریف اشاره میکنی :) ^_^ همینطوره پس عاداتم و تغییر میدم :دی
قشنگ گفتی. منم باید همینکارو کنم
تلاشمونو میکنیم...
امیدوارم بشه ^_^