یعنی خیلی زشته من تولد سجاد رو یادم رفت!
بعد کنار خواهراش نشسته بودم که فریده (خواهرش) گفت چند روز پیش تولد سجاد بوده . خیلی یهو بی هوااا گفتم عه دیدی یادم رفت!
یادمه 9ام خیلی باهم بودیم بعد گفت من یادم بود ولی میگفتم که فایده نداشت! خداییش هیچی نگفت...
خانم از من خنک تر نمیتونست پیدا کنه...
بهانه طوری:
بخدا خونه شلوغ بود ، من درگیر بودم، فکرم اصلا متمرکز نیست...
فاطمه نوشت:
خدا منو ببخشه...
تو اینستا و عکسای پروفایلای دوستام نگا میکنم همه تولد شوهراشونو تبریک گفتن اونوخت نگا وضعیت منو...
اسممو تو گینس ثبت کنن ، بعنوان زنی که مناسبت ها را فراموش می کند:دی
زیاد بزرگش نکن
مهم بیمناسبت مناسبت گرفتنه...
پستای مرتبط هم که ...:
http://dar300metri.blogsky.com/1395/02/21/post-138/
http://dar300metri.blogsky.com/1395/02/27/post-140/%D9%BE%D9%81%DA%A9%DB%8C
نه بخدا اگه به روی خودم اورده باشم
واقعا خیلی عجیب
پیش میاد دیگه...
واقعا عجیبه ولی خب هر چیزی ممکنه پیش بیاد!
هیچ مناسبتی یادم نمیمونه مریم