خوبم ، از حالت روانپریشی دراومدم وارد مرحله بعد شدم. ی حال بیخیالی، خیلی ام بهتره...
مثلا دختری داره درونم باله میرقصه یا آواز میخونه خیلی اوقات چشمام رو می بندم وتصور میکنم بهترین رقصنده دنیام...
زندگی همینِ دیگه،
با نوشتن از حالم خیلی تو این وبلاگ حالم کم کم بهتر شد، امیدوارم بتونم روحاتم رو پایدار کنم.