دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

"هر بار که‌ می‌روی، رسیده‌ای‌"

پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی. می‌دانست‌ که‌ همیشه‌  

جز اندکی‌ از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کُند؛  

و دورها همیشه‌ دور بود. سنگ‌پشت‌ تقدیرش‌ را دوست‌ نمی‌داشت‌  

و آن‌ را چون‌ اجباری‌ بر دوش‌ می‌کشید.   

پرنده‌ای‌ در آسمان‌ پر زد، سبک؛  

و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا کرد و گفت: این‌ عدل‌ نیست، این‌ عدل‌ نیست.  

کاش‌ پُشتم‌ را این‌ همه‌ سنگین‌ نمی‌کردی. من‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌رسم...هیچ‌گاه.  

و در لاک‌ سنگی‌ خود خزید، به‌ نیت‌ ناامیدی.  

خدا سنگ‌پشت‌ را از روی‌ زمین‌ بلند کرد.  

زمین‌ را نشانش‌ داد...کُره‌ای‌ کوچک‌ بود.  

و گفت: نگاه‌ کن، ابتدا و انتها ندارد.  

هیچ کس‌ نمی‌رسد.چون‌ رسیدنی‌ در کار نیست.  

فقط‌ رفتن‌ است. حتی‌ اگر اندکی. و هر بار که‌ می‌روی، رسیده‌ای.  

و باور کن‌ آنچه‌ بر دوش‌ توست،تنها لاکی‌ سنگی‌ نیست،  

تو پاره‌ای‌ از هستی‌ را بر دوش‌ می‌کشی؛ ...پاره‌ای‌ از مرا.  

خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمین‌ گذاشت.  

دیگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگین‌ بود....و نه‌ راهها چندان‌ دور.  

سنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و گفت: رفتن، حتی‌ اگر اندکی؛  

 و پاره‌ای‌ از «او» را با عشق‌ بر دوش‌ کشید.

نویسنده:عرفان نظر آهاری

نظرات 1 + ارسال نظر
وبساز سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 http://www.2websaz.co.cc

همیشه هستند کسانی که نمی خواهند پرواز تو را ببینند تو به پرواز فکر کن نه به آنها
وبساز ابزار وب نویسان جوان
جدیدترین کذهای موزیک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.