-
۲
سهشنبه 27 آذرماه سال 1403 09:55
قوی شدن فقط اونجا که دیگه تنهایی نمیترسونت، بزرگ شدن فقط اونجا که میتونی احساساتت رو کنترل کنی زندگی بهت یاد میده توجه دیگران کمترین اهمیتی نداره سلف لاو و اینکه خودت رو دوست داشته باشی و به خودت اهمیت بدی بهترین کاری که هر کس در حق خودش میتونه انجام بده یاد میگیری با خودت صلح باشی با خودت مهربون باشی خودت رو ببخشی...
-
نه ناراحت نه ترسو
یکشنبه 25 آذرماه سال 1403 00:09
هیچ وقت خدا رو به این شکل توی قلبم احساس نکردم. انگار ترس هام کم کم رنگ میبازن و نور امید وارد قلبم میشه پر از امید بدون هیج انتظاری از کسی.... همراه جریان زندگی
-
۱
جمعه 23 آذرماه سال 1403 00:44
-
31 فروردین 1403
جمعه 31 فروردینماه سال 1403 23:24
چقدر دلم حال وهوای اینجا رو کرده...
-
نوجوانی
دوشنبه 17 مهرماه سال 1402 00:13
شبها که به آسمون خیره میشدم خودم و فضانورد تصور میکردم، غرق رویاهام میشدم، آرزوهای کوچک و بزرگی که داشتم...
-
پری سرگردان رودها....
دوشنبه 17 مهرماه سال 1402 00:11
یکهو وسط رودخانه رویایی ظاهر شد، آنقدرها هم ترسناک نبود ، من در حالی که وسط آب قدم میزدم و پاهایم از سرمای زیاد بی حس شده بود درجا خشکم زد، ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم، انتظارش را نداشت ، خندید گفت میدونی الان راحت میتونم غرقت کنم؟ در حالی که نگاه چشمان یخی اش میکردم گفتم آیا غرق کردن من روحت رو آرام میکنه، با...
-
مثل جادوها
دوشنبه 17 مهرماه سال 1402 00:00
نمیدونم نوشتن و نویسنده بودن به خیلی کتاب خوندن یا آموزش زیاد دیدن، ولی منی که تو دنیای واقعی وسط گند و کثافت های ایران و خاورمیانه دارم زندگی میکنم، قطعا جای بهتری بجز رویاهام نمیتونه خیالم رو بابت زندگی ایده آلم راحت کنه.... منظورم خیالبافی و رویاپردازی و گند زدن به زندگی نیست... منظورم قصه های خوب و پایین خوش داشتن...
-
مثل قفس میمونه...
شنبه 11 شهریورماه سال 1402 00:53
شب که میشه به همه آرزوهام فکر میکنم که سوختن... عمری که داره میره... روزهای سختی که میگذره...
-
از لذتها
شنبه 14 مردادماه سال 1402 01:13
مثلا از دیدن اشیای هندسی ، حتی تصاویر هندسی لذت میبرم
-
از لذتها
شنبه 14 مردادماه سال 1402 01:12
مثلا از دیدن اشیای هندسی ، حتی تصاویر هندسی لذت میبرم
-
روزگار نامراد
جمعه 18 آذرماه سال 1401 23:49
-
لذت تفکر
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1401 00:28
فکر کردن خیلی لذت بخش است، اینکه کجای جهانم و دنیا در هر نقطه چگونه است... دوست دارم زندگی کنم. گاهی دوست دارم خیلی زیاد تلاش کنم و گاهی دوست دارم راحت بدون دغدغه باشم. شب ها مثل فیلسوف ها می شوم و روزها تبدیل به مادر خانه داری که هر روز حسرت تحصیلات بیهوده اش را میخورد.
-
۱
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1401 11:04
زندگیم شده کوره سوختن آرزوهام، تلخ هست ولی واقعا همینه
-
۱
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1401 11:04
زندگیم شده کوره سوختن آرزوهام، تلخ هست ولی واقعا همینه
-
و وی آه میکشد...
یکشنبه 8 خردادماه سال 1401 09:48
وقتی می بینم کسی جایی قرار داره که قبلا آرزوی من بود و اگر شرایط تغییر میکرد منم به آرزوهام میرسیدم...
-
پالس های مثبت
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1400 11:00
هنر احساس مثبتی رو بهممنتقل میکنه، دیدن آثار هنری ، کارهای خلاقانه دیگران ،ذوق و انگیزم رو زیاد میکنه، انگار میدونم چی میخوام. انرژی رو دقیقا توی سرانگشتام احساس میکنم
-
میان آرزوها
جمعه 15 بهمنماه سال 1400 20:34
-
قلب کوچکم
سهشنبه 28 دیماه سال 1400 17:01
حالا که دعوتش کردم به این دنیا، اونم توی ایران با بحرانی ترین روزهای تاریخش وسط خاورمیانه، مهمترین چیزی که باید یادش بدم تسلیم نشدنِ
-
به وقت ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰
شنبه 27 آذرماه سال 1400 16:48
باید از خداوندگار نی نی ها سپاسگزاری کرد خدایا شکرت برای این دختر زیبای من نور به قلبم تاباندی
-
روزها پر شتاب میگذرند
شنبه 22 آبانماه سال 1400 07:09
روزها هیچ وقت منتظر ما نمیمانند تا کارهای عقب افتادهمان را بعدا به سرانجام برسانیم...
-
روز های دور افتاده
شنبه 22 آبانماه سال 1400 07:07
گاهی اوقات به خیلی چیزها فکر میکنم، آرزوهایی که هیچ وقت محقق نشد، شاید برایشان هیچ تلاشی نکردم. آنقدر چرخ زندگی به کام ما نچرخید تا روزگار ما رو جایی گذاشت که هیچ وقت فکرش را نمیکردیم... گاهی فکر میکنم اگر بیشتر تلاش میکردم و یا پدرم پولدارتر بود و خیلی مشکلاتی که پیش آمد ، جلویش می ایستادم و تسلیم نمی شدم، الان شاید...
-
هفته ۳۶
شنبه 22 آبانماه سال 1400 06:58
آنقدر ذوق در دلم می پراکند که گویی با خود کولهباری از امید و آرزوها همراه دارد...
-
مرگ های زود هنگام
جمعه 23 مهرماه سال 1400 16:00
دلم برای خیلی چیزها تنگ می شود، چیزهایی که دیگر وجود ندارد. مثل رابطه خواهر برادری که از بین رفته... زنده ایم ولی برای هم مرده ایم...
-
شاعرانه
سهشنبه 13 مهرماه سال 1400 11:38
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است آبی که برآسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است از روی تو دل کندنم آموخت زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دیغا که در این بازی خونین بازیچه ی ایام دل...
-
شرافت و صداقت...
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1400 08:46
شرافت ، صداقت و علم مهمترین است. پولدمیاد و میره ،،، شرافت و صداقت جفتشون گوهر های ارزشمندی هستن
-
برای دخترم
جمعه 12 شهریورماه سال 1400 10:34
به دخترم حتما یاد میدم که زندگی خیلی ناعادلانه است ولی همیشه باید تمام تلاشش رو کنه و بجنگ
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1400 10:19
بخوای بزرگ باشی، بزرگ فکر کنی و از همه مهمتر دلت بزرگ باشه اصلا کار آسونی نیست... اونم در ارتباط با آدم های عوضی... -نان کسی رو بریدن عاقبت نداره. -به آدم های مال اندوزی فکر میکنم که با وجود اینکه نفسشون هنوز تو ایم دنیاست ولی دستشون از دنیا کوتاهه ، حتی نمیتونن از اندوخته هاشون استفاده کنن و همش مونده برای میراث...
-
و خدایی که در این نزدیکی
یکشنبه 23 خردادماه سال 1400 23:42
احساس الانم مثل حس لذت بردن بعد از خواندن شعرهای سهراب سپهری هست... لای این شب بو ها پای آن کاج بلند ...
-
غار تنهایی
یکشنبه 23 خردادماه سال 1400 23:36
احساس خوبی دارم امشب، این وبلاگ فقط و فقط برای احوالات درونی من است. مثل غار تنهایی و هیچ ربطی به زندگی ظاهریم نداره... دوست دارم تنها باشم. تنهایی واقعی که حتی تو ذهنم دشمنی نباشه که دائم باهاش بجنگم که روحم رو آزار بده و توی خلقت فقط و فقط خودم رو ببینم... # ۱۴_هفتگی
-
قصه های ادامه دار
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1400 00:08
قصه بسازیم از چیزهایی که دوست داریم ولی نداریم. آرزوهای که بهش نرسیدیم، آرزوهای دست نیافتنی، از زندگی رویایی حتی...