دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

31 فروردین 1403

چقدر دلم حال وهوای اینجا رو کرده...

نوجوانی

شبها که به آسمون خیره  میشدم خودم و فضانورد تصور می‌کردم، غرق رویاهام میشدم، آرزوهای کوچک و بزرگی که داشتم...

پری سرگردان رودها....

یکهو وسط رودخانه رویایی ظاهر شد، آنقدرها هم ترسناک نبود ، من در حالی که وسط آب قدم میزدم و پاهایم از سرمای زیاد بی حس شده بود درجا خشکم زد، ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم، انتظارش را نداشت ، خندید گفت میدونی الان راحت میتونم غرقت کنم؟ در حالی که نگاه چشمان یخی اش میکردم گفتم آیا غرق کردن من روحت رو آرام میکنه، 

 با شنیدن این جمله کمی تامل کرد ، انگار آرام شد 

چهره ای خشن و بلورین داشت، واقعا شگفت انگیز بود، باید بهش میگفتم چقدره شگفت انگیزه...