کمــــــی تامــــل

میگن ما دو تا گوش داریم و یک زبان واسه اینکه بیشتر گوش کنیم و کمتر حرف بزنیم. 

داشتم فکر میکردم که  

چرااا؟؟؟تواحساس های پنجگانه ما شنوایی هست ولی حرف زدن نیست|!!!  

شاید سوال خیلی احمقانه ای باشه!!!!!!  

به این فکر میکردم که با تمام این حس های پنجگانه باید زندگی رو درک کرد،  

که هر کدوم از این حسها واسه خودشون دنیاییه !!!! 

 چرااا ؟؟؟؟تا بحال همه اینا رو شوخی گرفته بودم، 

 یاد حرفهای خدا می افتم که تو قران به اونایی که زندگی رو مسخره گرفتن چه  

قدر تذکر میده!!! به ذهنمم نمی رسید که یه روز  احساس کنم از اونام.  

چقدر خدا میگه آسمانها و زمین رو به بازیچه نیافریدیم!!!! 

یکی از سوالهامم اینه که چراااا خدا میگه نیافریدیم!!!! نمیگه نیافریدم!!!؟؟؟؟ 

خدا اکثر جاها میگه ماااااااااا!!!!!؟؟؟ راز این ما رو نمیدونم!!!!!  

........ 

قبلا به این زیاد فکر میکردم که یک اتم چقدر کوچیکه ولی چه دنیای بزرگی داره!!! 

که این اتم واسه خودش عالمی داره که عالم رو درگیر کرده!!!! 

حالا ما اومدیم تو این دنیا که درگیر این همه عالم بشیم؟!! یا!!!؟؟؟ 

که پشت این همه عالم چه رازی هست!!!!؟؟؟؟ 

..... 

هر چی بیشتر دقیق میشم رو ادم های اطرافم که اینا چراااا اینقدر با هم فرق دارن؟؟؟ 

فقط به یه نتیجه میتونم برسم، اینکه تفاوت همه آدما فقط تو طرز تفکرشون ِ!!!  

که هیچ کسی از کس دیگه هیچی برتری نداره!!!! 

که فقط این نوع فکر کردن آدماست که اونا رو از هم متمایز میکنه!!!! 

پــــــــــــ . نـــــ :  

نمیدونم چرا اینقدر پراکنده گویی کردم!!!  

شاید به خاطر اینکه دارم خیلی پراکنده فکر میکنم!!!!