دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

دلنـــوشتـه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پرنده ای به رسالت مبعوث شد

خداوند گفت: دیگر پیامبری مبعوث نخواهم فرستاد، 

آن گونه که شما انتظار دارید اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند.

و آنگاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد.

پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود عده ای به 

او گرویدند و ایمان آوردند.


ادامه مطلب ...

تفکـــرات یــک سوســــک

در شبی تاریک در حالی که آواز خاااااان از کنار باغچه خونه

 فافا اینا میگذشتم نمیدونم این موجود _که خدا نصیب 

هیچ سوسکی نکنه که در زندگیش باهمچین موجودی

 روبرو بشه_ از کجا جلوی پای من اومد...

داشتم از ترس می مردم منتظر بودم جیغ بکشه 

من فرار کنم اونم دربره که بعد نتونه جااای منو  پیدا کنه 

ولی خدا بلا به دورکنه اصلا جم نخوردتو دلم داشتم 

میگفتم وای خدا نکنه این همون فافای معروفه که 

میگن از ما نمی ترسه و ماها رو که می بینه  

در پی گرفتمون می افته همه میگفتن ماها رومیگیره

 و به چشای ما خیره میشه تا راز خلقت ما رو بفهمه و انگاری 

تا نفهمه از جمع آوری ما خسته نمیشه و دست نمیکشه!!!

تو همین تفکرات بودم که ناگهان یادم افتاد باید دربرم !

من فرار میکردماون تعقیب!!!! داد میزد وایسا کاریت ندارم

 فقط میخوام به چشمات نگا کنم 

این جملش رو خاله مگسمم واسم گفته بود که 

همیشه این جمله رو میگه!!!به هر سختی بود فرار کردم و 

جووون خودم رو نجات دادمناگفته نماند که کاریم نداشت 

و گفت که اگه بری تو خونه دخلت اومده پس حواست باشه!!!

1 ساعت بعد از پشت دیوار نگا کردم ببینم هستش دیدم 

باووووو هنو داره مثه خلا نیگا آسمون میکنه و ستاره ها 

رو میشمره و ولی نمی فهمیدم چی میگفت؟؟!!!!

دیدم جوون سالم به در بردم !دمم روباریک کردم و گورم 

رو از اونجا گم کردم.



سوسک نوشت) از من به شما نصیحت از جفت این فافا 

رد نشین و گر نه باید آرزوی مرگ کنین


فافا نوشت) حالا واقعا سوسکام فکر میکنن؟؟؟؟؟