دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

به نظرم صداش واسه قصه گفتن خیلی مناسب ِ :دی

میــــــری کلاس اونم کلاس 12-14 بعد ردیف اولم بشینی بعدترش اینه که هی چرت بزنی و هر بار که سرت به دسته صندلی نزدیک میشـه بلند بشی چشات که باز بشه ببینی استاد داره نگات میکنه! توام اصلا به روی خوذت نیاری...

بعد خواب سرکلاس چقدر لذت بخش ِ حتی اگه 5 دقیقه باشه کل خستگی های عمرت از تن آدم در میاد!

به نظرم میاد باید ساعت خوابی و از شب به ساعتهای کلاس استاد زارعی تغییر بدم!

نظرات 5 + ارسال نظر
هـومـورا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:19

اینقـده ب خـودت و مغـزت فشـار نیـار سـر کلاس :|

سعیم و میکنم

مریم چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:27 http://sooskesiah.blogsky.com

آی گفتی...!

خیلی خوبه

سارا چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:28 http://WWW.SARA-GOLI.BLOGSKY.COM

سلام عزیزم
اخ..
من عاشق اینم که سر کلاس بخوابم
امروز انقد خوابم میومد نمیتونستم پلک بزم

سلام فدات شم :ایکس
بخواب خیلی میچسبه
خیلی خوبه بگیر بخواب

B & B دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 http://dustdashtaniiii.blogfa.com/

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

خیلی قشنگ بود مرسی

مترسنج جمعه 21 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 08:29 http://dar300metri.blogsky.com/

برای بعضی از استاد نماها لازمه...
از این گذشته من نمیفهمیدم تو تایم سلف غذا خوری و 1-2ساعت بعدش چطور ادم بره سرکلاس...مخصوصا اگه دوغ هم همراهش باشه!!
منم یه سری سر کلاس خانم محمدی خابم برد،اتفاقا صندلی جلو هم بودم اما چون دستم جلو پیشونیم گرفته بودم طرف فک میکرد دارم به مطالب جزوه فک میکنم! در همین لحظه یهو قلم از دستم افتاد رو زمین از خاب پریدم! یه لحظه فک کردم ضایع شدم یواشکی نیگا به اهالی کلاس انداختم هیچکس نفهمیده بود!!:))
اینو گفتی یاد خاطره ای افتادم شاید بعدا بصورت یه پست نوشتمش...یکی از بچه ها سر کلاس استاد برکات تو رویاهاش غرق بود و (حواسش دنبال یکی از دخترای کلاس بود!) استاد رفت بالا سرش ازش پرسید فامیلتون چی بود؟ اونم که حواسش نبود فک کرده بود از در مورد مسئله درسی سوال پرسیده ،بهش گفت: استاد یادم رفته!!!!
یادم باشه چنتا از سوتیهای این همکلاسیمون بنویسم..
حالا جالبش میدونی چیه مهندس؟همین همکلاسی از امثال من زودتر استخدام شد!!!!!!!!!!(من ادعایی ندارما اما واقعا نباید از جامعه انتظار عدالت داشت)

وااااااااای شما هم :)) بنده خدایی تعریف میکرد رفتم تو یه کلاس خالی خوابیدم بیدار شدم دیدم دانشکاه تعطیل شده:))) تا صبح تو دانشگاه مونده بوده:)))
چه همکلاسی داشتین شما :)))
این استاد خیلی بی ادب بود... اونقدر که دختر سرکلاس یا نمیرفت یا جرات نداشت سرش رو بالا بیاره :|
یادمه داشتم نقاشی میکشیدم سر کلاس همین استاد. نقاشیم لیز خورد رفت زیر پای همکلاسیم. یه نگاهی به من کرد یه نگاهی به نقاشیم بهم دادش گفت خسته نباشید خانم ... :)))) آبروم رفت :)))

بله همکلاسی های و آدمهای اطراف منم که ... بودن همه سرکار هستن! حالا باز خوبه به عدالت خدا ایمان داریم ماها...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.