5 واحــد فقط با استاد زارعی دارم! فردی که باید پروژه تحویلش بدی تا حتما پاس بشی!
اونم مدارهـایی که خودش طراحی کرده ! مثلا جمع کننده یا کامپیوتر کوچک، یکسره هم میگه ببندید خودتون یاد بگیرید! خب خروجی مدار و بستم هیچی جز سیم کشی نداره:|
چند هفته پیش یک پسرک بعد از کلاس اومد و پرسید که آیا من این درس و دارم یا نه و اینکه اون پروژه میبنده و منم ازش پرسیدم چقدر میشه هزینه اش اون موقع میگه 70 تومن! اون روزها بش توجهی نکردم تا اینکه یکی از بچه ها یکی و میخواست که واسش پروژش و ببنده ( خودش حوصله نداشت ) بعد از اینکه فهمیده من شمارش و دادم میگه که به من بگه من تلاش بیهوده نکنم چون مدارم جواب نمیده و به ازای هر نفری که واسش ببرم 10 درصد بم تخفیف میده! و اگر من 10 نفر و واسش ببرم واسم رایگان میبنده!
دلم میخواد این پسرک ترم بالایی و فحشش بدم! به من گفت 70 تومن:|
این استاد زارعی ام با این پروژه هاش فقط منبع درآمدی واسه این پسرکای زرنگ دانشگاه دراوورده هـــــــــــاااااااااا!!! نمیدونم این موجود نمیشه به من یاد بده چطور ببندمش؟!
پلاس: خروجیش و بستم سون سگمنتاش یکی یکی روشن میشه:| استاد میگه فرکانسش کمــه بعد یه سری توضیحات داده من نمی فهمم :(
حرصم میگیره بدم بیرون واسم ببندند ولی 5 واحده دلم نمیخواد 5 ترمه بشم بمونم اینجا! اگه جواب نگیرم چاره ای ندارم!
تنبل!
نیستــم
مگه قرار بود نباشم
آره قرار بود نباشی چون خودت گفتی نیستی
من کی همچین قراری گذاشتم
در مورد پست جدیدت:
(دکتر بهزاد)
شاید مشکل از تو نیست که آجی!بعضی آدما پیدا میشن از اخلاق خوب و صداقت آدم سواستفاده میکنن و تبدیل میشن به خری که تازه یونجه دیده
پیشنهاد من اینه رازهاتو با کسی درمیون نذار جز یه نفر!که اونم قبلا فهمیدی دوستیه که تو مشکلات آدم و کمک میکنه و بعدش انتظار هم نداره!
متاسفانه تحقیقاتی که انجام شده نشون میده ایرانیها هوش اجتماعی پایینی دارند برا همینه کسی پیدا میشه که اذیتت کنه...
چه میدونم والا! مشکلم اینه هیچ وقت دوست ندارم درباره آدما قضاوت بد کنم ولی انگار گاهی مجبور میشی! و چقدر بده که من دوست دارم همه رو خوب ببینم.
ممنون دکتر بهزاد! خیلی خوب بود حرفــات
وای امیدوارم خودت بتونی درستش کنی آخه 70 هزار تومن خیلی زور داره...!
ن دیگه تموم شد دادم بیرون بسازنش مریم جوون
میبینی مهندس!؟ این اوضاع دانشکاهای ماست...یه مهندس فاطمه هم که میخاد چیزی یاد بگیره باهاش اینجور رفتار میکنن...
کتاب استاد عشق(زندگینامه کوتاه دکتر حسابی) رو خوندی؟ یاد اونجا افتادم که تو آمریکا دکتر حسابی یه مقدار طلا میخاست برای آزمایشاتش و فرداش یه جعبه شمش طلا بهش دادن!
ماها یکجا نظم و ندیدم و یاد نگرفتیم!!!
هیچ جای این مملکت از نظم خبری نیست. استاد دانشگاه که منظم نباشه باید فاتحه فارق التحصیل هاش خونده بشه!!!
بله خوندمش، میدونن علم قدرت میاره نه موشک و ...