دیروز انقدر دلم گرفته بود و ناراحت بودم بابت همه چیز نمی دونستم چیکار کنم تو اتاق تنها بودم که
مژگان اومد و گفت: فاطمه بیا جلو در کارت دارم!
مـن: داد میزدم خب بیا تو دیگه:|
مژی: بیا بابا دیگه حوصله ندارم کفشام دربیارم:|
مـن: بعد از چند دقیقـــــــــــــه این شکلی شدم====>>>جیــــــــــغیوووووهووووووو
یــه کتــاب رنگ آمیــزی واسم خـریـده بود
پلاس:
تو اون لحظه هیچـــی به اندازه اون خوشحالم نمیکــرد! نسشتم یکیش و رنگ کردم کحلی حال و هوام عوض شد
سلام فاطمه
حسودیم شد منم کتاب رنگ آمیزی میخوام
خوبی سلامتی
کتاب رنگ آمیزی فاطمه
آخی خوبه یه دوس خوب داری
مژگان
هم استانی خودته یا اونجاییه یا هیچ کدومش ؟
اصلا میدونی چیه رفاقت شما دخترا با هم موندگار تره و سخت میشه از بین بره
ولی ما پسرا نه اینطوریام نیست باید تو تا در حد بسیار زیادی تفاهم داشته باشن و انسان باشن
مثلا من تا حالا نتونستم یه رفیق درست پیدا کنم
واسه همین همیشه تنهام خودمم با خودم
نکته اینکه
شوخی میکنم
سلام دوست قدیمی ، شکر زنده ام:)
هیچکدام:دی
نه بابا اتفاقا کاملا برعکسه رفاقت پسرا بهتره! ما دخترا تهش باز یه حس حسادتی بهم داریم!
بیشتر تلاش کن خب:دی
دیوانه برو بخر خب:دی
مرسی که بعد از مدتها سر زدی:)
عالیه که خوشحال شدی دوست خوبم!!
منم خوشحالم که خوشحالی
مرسی عزیزم
بیخود نیس انقد بهت حسودیم میشه همچین رفقایی داری...!
مژگان یه دونه بود. بخوام ازش بگم گفتنی هاش زیاده
در مورد اون پست با عنوان "لیـــلی رفتن است"
یاد این پست افتادم:
http://dar300metri.blogsky.com/1392/02/14/post-13/
همینطور یاد این جمله افتادم که به انتظار نشتن برای امام زمان بیفایدس...باید عمل کرد...
امیدوارم بتونیم عمل کنیم