من: از فلانی خوشم اومده، پسر خیلی خوبیــه، دیدیش که!
دوستـم: باز هم عشق های کوتاه تو؟
من: آره مثلا یهو چند ماه دیگه عروسیش دعوتم کنه! در حالت منبسط زنگ میزنم بهت میگم حدس بزن عروسی کیــه؟!
دوستم: ... منم فکر میکنــم از تو خوشش میـــاد هااا!
من: برووووو عاااااموووو فک کن حتـی یک درصـــد، اون بار حرفمون شد، عصبانیش کردم
دوستم: خاک بر سرت کنن نمیتونی یه جا مثل آدم رفتار کنــی
؛))
حالا با یک بار عصبانیت که دلیل نمیشه طرف دوست نداشته باشه
ولی کلاا مردا دوست دارن باهاشون مهربون باشی و اطمینان داشته باشی به توانایهاشون؛)
اینجور چیزا یه جور تفریحه برام. عمیقا درگیر کسی نمیشم. فقط اینکه پسر خوبیـــــه، حیفــه هااااااا :))))در اکثر مواردم عروسیشون دعوت میشم برام خیلی جالبـــــه
همیشه فک میکنم شاید کسی تو زندگیش باشه و من این وسط نباید بپرم وسط زندگی کسی الکی!