من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
پارسال توی کافی نت نشسته بودم یک پسره اومده بود پروژه کارشناسیش رو از روی سایت کتابخانه دانشگاهش دانلود کنه و پرینت بگیره، نمیدونم برای چه کاری. مهندسی عمران سازه از یک دانشگاه دولتی خوب هم فارق و التحصیل شده بود. امروز دیدمش مرغ فروشی زده بود!!!
هی نمک رو زخممون بپاش
بهزاد خب ناراحت میشم. نمیدونم چرا مثل بقیه نمیتونم بیخیال باشم
؛))))
خعلی ها همین در انتظارشونه
هعععععععی
خنده از غم بودا؛|
میفهمم :)
دی شیخ همی گشت گرد شهر
هییییی
هیییی :(
بعدشم بعدشم؛قرار بود عکس بذاری
من یادم نرفته؛))
هنوز گرد راه به تنمه . بهار من جای خاصی نرفتم عکس خیلی خاص ندارم آخه. مگه عکس حامد بزارم برات
مرغ فروشی درآمدش خوبه
بله خوبه. ولی بیکار بود این همه درس خوند!!!
ای جونم بذار؛)من عاشق نی نی هستم؛))
عمش فداش بشه یه عالمه؛دی
الهی عزیزم :)
سرنوشت بیشتر مهندسهای عمران و بقیه رشته ها همینه. بازم خداروشکر این بنده خدا توانایی شروع کار دیگه رو داشته.
سرنوشت خیلی مهندس ها ممکنه همین باشه متاسفانه! 4 سالش رو توی دانشگاه تلف کرده باقیشم با حرص خوردن از بیکاری!! کار خوبی کرده، حداقل بقیه عمرش رو دریافته
فارق? (:
منظورم همون فارغ بود
گفتند یافت مینشود گشته ایم/جسته ایم ما. گفت انچه یافت مینشود انم ارزوست...
در مورد اون مرغ فروش نمیشه قضاوت قطعی کرد چون متغییرای دیگه ای هم تو معادله هستن...اما در کل منظورتو میفهمیم همه
کار یافت میشه ولی نه توی شهرستان!!! مهاجرتم حتی به شهر بزرگتر یه سری دردسرا داره که بنظر من ارزش مرغ فروشی بهتر از مهاجرته در مواردی حتی!!
مامانم همیشه میگه " یه ایرانی خراب شد یه تهرانی درست شد" که اونم درست نشده دیگه داره خراب میشه با اون همه جمعیت!!!
خوشحالم خواننده هایی مثل شماها دارم :)