دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران
دختـــر کـوهستــــان

دختـــر کـوهستــــان

من نیستم چون دیگران بازیچــه بازیگران

و اما من...

   

 

 اونقدر خودم را میشناسم که میدانم هیچ وقت عاشق قد و قواره یک مرد نخواهم شد. یعنی اگر قد و قواره را کنار خصوصیات مردانه داشته باشد خوب است ولی  به تنهایی نمی توانند مرا شیفته یک مرد کنند. خب هر کس سلیقه ای دارد. یادم است محمد، برادرم را می گویم یک بار با حالتی کاملا تمسخر آمیز بهم اشاره کرد که من چقدر بد سلیقه ام، منظورم را نمی فهمید و اگر بارها برایش توضیح میدادم باز هم نمی فهمید، بنابراین بی خیال شدم و نگاه استفهام آمیزی بهش انداختم و بحث را پایان دادم. این که قبل تر ها من دختر لوووووس و از نگاه الان خودم به گذشته غیر قابل تحملی بوده ام خیلی برایم تاسف بار است، آن کارهای خز و خرکی که میکردم و بهش میگفتن شیطنت همه قسمتی از زندگیم شده اند ولی هیچ وقت دوست نداشتم آن را با پسری که پیشنهاد های دوستی و آشنایی را بعد دیدن آن صحنه ها یهویی پرتاب می کرد، قسمت کنم. بدترین خصوصیت من این است با دیدن جنس مذکر لال میشوم و حتی همه شیطان های درونم زره پوش می شوند. هیچ وقت از مردهایی که از دخترهای به اصطلاح "شیطون" خوششان می آید، خوشم نمی آید! مثلا باید یکی باشد از اینکه همسرش ساکت هست و وراج و خاله زنک نیست خوشحال باشد یا ترجیح بدهد همسرش خانم تر و جدی تر باشد تا لوس و مزخرف. این مقایسه فقط برای این بود که بگویم از دختر لوس و مزخرف بر حذر باشد یا دختر منطقی را بر دختر جیغ جیغ و نیش تا بنا گوش باز ترجیح دهد. یک زن قوی و فهمیده را بیشتر دوست داشته باشد ولی همین آقا با خانومش جهت چیدن توت از درخت توی کوچه یا خیابان همکاری کند و گاهی همکار خوبی جهت خربکاری های حال خوب کن همسرش باشد...! از اینکه یهو مرا چهار زانو توی طاقچه، دسته مبل یا حتی کابینت و ... ببیند تعجب نکند. اجازه بدهد از همه خیالات و تصورات و آرزوها و... که به هم میبافد حرف بزند، وقتی هایی که ناراحت است بجای تلاش برا خوب کردن حالش سکوت اختیار کند و سرش برود توی کتابش یا گوشی اش حتی! همین که بداند حالش  را باید خودش خوب کند. کافی است... و از همه اینها فراتر اینکه بفهمد همسرش هیچ وقت به او نمی گوید پول ندارد و فلان چیز و ... را ندارد و خودش همیشه به فکر پول تو کیف همسرش باشد بدون اینکه همسرش حرفی بزند حتی...

این تناقض های اخلاقی هر کسی را دچار ابهام می کند. من آنقدر ها پر شیطنت نیستم که نشان میدهم و آنقدرها خشک هم نیستم...

عاشق مردی خواهم شد که مشتاقانه انتظارم را می کشد...! انتظار یک موجود چند شخصیتی که ناز کردن هم بلد نیست! یک روز حال و هوای جدی بودن دارد، یک روز نقش یک کدبانو را بازی می کند، گاهی دوست دارد عین بچه ها باشد و ...

از بهترین و شاید برترین خصوصیت های اخلاقی ام این است که بیشتر از اینکه درک شوم، درک میکنم. ولی باید کسی باشد که مرا بی نهایت درک کند و بداند با همه اینها من دارم نقش خودم را بازی میکنم...

یک مرد باید عاشقانه از ته قلبش همسرش را دوست داشته باشد و او را به هر کسی ترجیح دهد...

اجازه دهد همسرش علاوه بر غذایش، پولش، زمانش، مکان زندگیش و... در خودش و روحش هم شریک شود...

دقیقا باید نیمه های هم باشند...

نظرات 4 + ارسال نظر
ماندانا چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 11:37

عزیزم امیدوارم همون مردی که تو نظرته توی سرنوشتت قدم بذاره و همسرت بشه...
ولی در کل همه چی رو همه کس نداره
و همه چی در یک زمان بدست نمیاد
و مردی که قابلیت تغییر داره و اونقدر دوستت داره که بخاطر تو
یه سری اخلاقا رو آروم آروم کنار بذاره ..خیلی باارزشه

امیدوارم همیشه دلخوش باشی :)

ممنون ماندانای عزیزم.
همینطوره هیچ کدوم ماها کامل نیستیم.
ان شالله:)
ممنون عزیزم. امیدوارم توام همیشه دلت شاد باشه و سلامت باشی :)

سجاد پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 04:13 http://tfn.blogsky.com

به دلم نشست .

محمدرضا جمعه 26 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 15:24

ای کاش میشد ته دل همه ادما اینقدر خوب معلوم میشد،
ته دلت نقاشی زیبایی هست،
ایشالا یکی که لیاقت تورو داشته باشه نصیبت بشه،
و تو اونو خوشبخت کنی و اون تو رو

آره کاش می شد این "ته دل" آدمها تو چشماشون پیدا می شد...
ممنونم ازت یه دنیا :)

فاطمه جمعه 3 دی‌ماه سال 1395 ساعت 23:41

تقدیم به فاطمه عزیز:


لذّت دنیا،

داشتنِ کسی ست

که دوست داشتن را بلد است؛

به همین سادگی ..!

این روزها

گفتن دوستت دارم!

آنقدر ساده است که میشود آنرا از هر رهگذری شنید!

اما فهمش...

یکی از سخت ترین کارهای دنیاست

سخت است اما زیبا!

زیباست

برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی

تا بفهمی و بفهمانی...

هر دوره گردی "لیلی" نیست...

هررهگذری"مجنون"...

و تو شریک زندگی هر کس نخواهی شد!

تا بفهمی و بفهمانی...

اگر کسی آمد و هم نشینت شد

در چشمانش باید

رد آسمان، رد خدا باشد

و باید برایش

از"من" گذشت

تا به

"ما" رسید......


فریدون مشیری

ممنونم ازت :) ^_^
زیباست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.