هستی طورآنه

وسط شلوغ کاری هاش و آتیش سوزوندناش یهو میمونه زیر لب پچ پچ میکنه میره سجده، بعد در همون حالت آهنگ بزاری یهو میپره رو هوا شروع میکنه رقصیدن. به حالت لامپ پیچوندن میرقصه. اصلا چه معنی داره بچه دو سالش نشده خیلی سلیس حرف بزنه ، حاضر جوابم باشه تازه!!! از دیوار راست بالا میره، یه مدل زد ضربه شده. از ارتفاع زیاد میپره دردش میگیره ولی پا میشه به کاراش ادامه میده، بعد که کارش تموم شد میاد میگه "دلدم دلفت"!!

در حین اذیت کردن هاش بیاد منو تهدید کنه " میام میخولمت هااا" یا هر بلایی دلش میخواد سرم بیاره بعد بهم بگه "آله بخند"...

مامانم اسمش رو گذاشته "گور تِیفُون" (یعنی کسی که گور رو بهم میریزه یه جور نبش قبر کردن، کنایه از اوج شیطنت ، شلوغکاری و خرابکاری هست)