آدم وقتی یه چیزی رو گم میکنه ، میگرده دنبالش، نمیدونه کجا باید پیداش کنه، تو دستای کیِ، کجاست، تو کدوم هدف پنهان شده... هی سوال میکنه از خودش:
اصلا کجا گم شد؟! چطور گمش کردم؟! نکنه از اول هم نداشتمش و فقط خیال داشتنش رو داشتم؟! حالا کجا باید باشه!؟
خدایا : نوشته بود اگه میتونستی بخدا پیام بدی چی میگفتی؟
مینوشتم:
خدایا امید گم شده، نور رو گم کردم... همش شده بغض، اشک... کنایه ها هر روز بیشتر میشه، تحملش سخت شده برام... خدایا دارم میجنگم ولی نمیدونم کجاست! نمیدونم کجا نور رو گم کردم! امیدم رو کجا جا گذاشتم...! خدایا میشه یه نگاه به من بندازی؟
از بعضی از بنده هات حالم بهم میخوره!؟ منو ببخش ولی دست خودم نیست هر چند که تو دوسشون داشته باشی...
خدایا راه رو خودت بهم نشون بده...
شناختمون از خدا خیلی کمه، خیلی کم...
میدونم...
ولی مطمنم خیلییییی دوستم داره. خیلیییی باهام مهربونه....
نظرمو در باره پست قبل نمیتونم نگم
خدا صدامو میشنوی...
نمیدونم چمه! میترسم از گفتنش!میترسم از برداشتت. حس میکنم حرفامو قبول نداری!
چرا من نمیتونم این مدل جملاتو درک کنم:
روز به روز وضعیت زندگیم داره بدتر میشه ...
اصلا بهت نمیاد اینجور بگی...
شرایطی که توش هستم خیلی بده، خیلی بده... گاهی اوقات واقعا دوست دارم بمیرم... ولی سعی میکنم خودمو ایمانم و حفظ کنم... شاید بعدا خودمو ستایش کنم که از چنین شرایطی تونستم بیرون بیام....
دعا کن برام...
وقتی مینویسم خالی میشم، آروم میشم، باورت میشه گاهی اشکم بند نمیاد... این متن ها رو جدی نگیر... اینها منم تو بدترین و سختترین لحظات عمرم....
مامان و بابام امروز رفتن سفر حج
[:S023:
انشاله به سلامتی و خوشی...
ممنونم :)^_^
خدایا این آبجی ما تو خوشی هاش بیشتر یادت میفته ها. کاری کن خوشی ها ش بیشتر بشه غمش کمتر
.
ای جوووونم بهزاد، خیلی ممنونم بابت دعای قشنگت که نیشم رفت تا بناگوش...
ان شاالله شادی و مهربونی همیشه جز وجودت باشه برادری:)
بهار از دنیای وب یه تو سلاام میکنه:دی
سلام بهار عزززیزززم؟ خوبی؟