سیدم سیدهای قدیم.... الانی ها مثل ماها دست خوش تغییر شدن، درگیر مدرنیسم هستن شدید... هر کی مرید باشه ، مرید اهل دل باشه سید هست.... این آخری که دیلیت کردم سید بود.
دورافتاده
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1396 ساعت 11:45
یعنی این آخریه که دیلیت شد مرید اهل دل بود؟
شد یه وقت ما یه چیزی بخیام بگی چشم؟
دختر کوهستانم دخترای کوهستانهای قدیم (دقت کن ایهام داره)!
سید بود ولی مرید اهل دل نچ... بآشه اینم "چشم" :دی هیییی روزگااار... ولی این دختر کوهستان جدیدم دختر خوبی است هااا ^_^
با بهزاد اولش موافق بودم اما الان نه!
بلاخره ادم تا یه حدی اجازه ریکاوری میده! از یه حد خاصی به بعد دیگه شروع میکنه به پالایش افراد...
کار حوبی میکنی
گل گل
کسی که کامنتای یه پست رو میبنده یعنی چی؟! یعنی تو پستای دیگه بیایم براش نظر بدیم!!!
من میرم خودمو به یونیسف معرفی میکنم، دستام زمخت و زبر شدن. ناخون هامو مجبورم تا ته بگیرم.:))))
:)))))
:دی
چند وقت یه بار لازمه...بعضی از آدما بعد چند وقت بدجوری ناجور میشن!
اره واقعا. انگار رنگ عوض میکنن!!!
ما دوست داشتیم سید بودیم
سیدها رو دیلیت نکن؛
سیدم سیدهای قدیم.... الانی ها مثل ماها دست خوش تغییر شدن، درگیر مدرنیسم هستن شدید...
هر کی مرید باشه ، مرید اهل دل باشه سید هست....
این آخری که دیلیت کردم سید بود.
یعنی این آخریه که دیلیت شد مرید اهل دل بود؟
شد یه وقت ما یه چیزی بخیام بگی چشم؟
دختر کوهستانم دخترای کوهستانهای قدیم (دقت کن ایهام داره)!
سید بود ولی مرید اهل دل نچ...
بآشه اینم "چشم" :دی
هیییی روزگااار... ولی این دختر کوهستان جدیدم دختر خوبی است هااا ^_^
با این دلسوزی که تو داری بعدا ریکاوری شون میکنی
توی مرحله جدیدی ام، الان دلم برا خودم میسوزه...
به سواستفاده هایی که از اخلاقم میشه فکر میکنم، دلم برا خودم میسوزه واقعا. از آدمی که میبرم واقعا میبرم... بدون بازگشت
با بهزاد اولش موافق بودم اما الان نه!
بلاخره ادم تا یه حدی اجازه ریکاوری میده! از یه حد خاصی به بعد دیگه شروع میکنه به پالایش افراد...
کار حوبی میکنی
گل گل
ریکاوری نه دیگه،" رد شدن" بهترین انتخاب هست....
رمز پست بعد عایا قابل ارائه هست؟
یه وقتایی مجبورم حرفای دلمو بنویسم که اشکم بند بیاد. دوست ندارم دوستامو ناراحت کنم:)
کسی که کامنتای یه پست رو میبنده یعنی چی؟! یعنی تو پستای دیگه بیایم براش نظر بدیم!!!
من میرم خودمو به یونیسف معرفی میکنم، دستام زمخت و زبر شدن. ناخون هامو مجبورم تا ته بگیرم.:))))
آقا من شرمندم.
:))))
بیا بغلم گریه کن:((
یه زمانی یه بنده خدایی میگفت کامنتدونی چرا میبندی؟ حالا خودش...
تو اون یک نفرو میشناسی.:دی
سبک نمیشم بهار....
نه ، مگه آشناس :دی