خو از کجا بدونه !خودت بهش بگو دیگه هنوزم تو کار بورسه داداشت؟
خو میدونه، قبلا باهاش حرف زدم ولی داداشی که زن گرفت عین مهره سوخته است.... ولی منم نگا گوشیم میکنم هی شرشر اشک میریزم. بعد همشو میفرستم تو یادداشت های چرکنویس. اونم فک میکنه من در حال چت کردن دارم میگریم:| نمیدونه از خودش دلگیرم که... آره، ضرر کرد ولی تا پولشو با سود حتی اندک پس نگرفت ازش ولش نکرد:)))
به نظرم راست میگه!
تمرین برای حد وسط بودن خیلی کمک خوبیه!
میدونی فاطمه جان امثال من و شما خیلی در مقابل چیزای منفی زندگی ضعیفیم!
البته که ممکنه دغدغه های من و تو اصلا قابل مقایسه نباشن و تو واقعا حق داشته باشی ولی برای کنار اومدن با سختیا باید ضعف در مقابل انرژی منفی رو از بین برد چون سختیا و مشکلات چند برابر به نظرت میاد و این فقط خودتی که اذیت میشی!
شاید اگه اون حد وسط(که به نظرم واقع بین بودنه و باعث میشه فقط نکات منفی به چشمت نیان) رو پیش بگیری، کمتر اذیت بشی! :)
(میدونم که مسخرست با سن کمم بخوام نصیحت کنم و پیشنهاد بدم ولی واقعا دوست دارم از همین ارتباط دورمون یه تاثیر خوب برات داشته باشم و نه به عنوان نصیحت بلکه یه سری یادآوردی ها بهم بکنم چون خودت همه ی اینارو میدونی!)
درست میگی مریم، با خیلی منفی ها کنار اومدم ولی باید فلسفه زندگیمو عوض کنم تا کمتر اذیت بشم . ممنونم ازت، کامنتت برای من خیلی عالی بود، خیلی بیشتر به فکر فرو رفتم. اینکه دوستای خوبی مثل تو دارم خوشحالم، که وقت گذاشتی و این خیلی ارزشمنده برام. سن که فقط یه واحد اندازه گیری هست. ممنونم ازت :) :*:*
تو که همیشه میخندی
همیشه خوشحال ببیننت ایشالا:))
فدای تو.
ممنونم ان شاالله شادی سهم هممون باشه:)
خو از کجا بدونه !خودت بهش بگو دیگه
هنوزم تو کار بورسه داداشت؟
خو میدونه، قبلا باهاش حرف زدم ولی داداشی که زن گرفت عین مهره سوخته است....
ولی منم نگا گوشیم میکنم هی شرشر اشک میریزم. بعد همشو میفرستم تو یادداشت های چرکنویس. اونم فک میکنه من در حال چت کردن دارم میگریم:| نمیدونه از خودش دلگیرم که...
آره، ضرر کرد ولی تا پولشو با سود حتی اندک پس نگرفت ازش ولش نکرد:)))
محمد کیه
داداشم:دی
منم شبیه دو ام، از صفر و یک بیشتره
همیشه دوست دارم بیشتر باشم
اصلا مهربونا اینجورن، چون تحمل نامهربونی رو ندارن :دی
به نظرم راست میگه!
تمرین برای حد وسط بودن خیلی کمک خوبیه!
میدونی فاطمه جان امثال من و شما خیلی در مقابل چیزای منفی زندگی ضعیفیم!
البته که ممکنه دغدغه های من و تو اصلا قابل مقایسه نباشن و تو واقعا حق داشته باشی ولی برای کنار اومدن با سختیا باید ضعف در مقابل انرژی منفی رو از بین برد چون سختیا و مشکلات چند برابر به نظرت میاد و این فقط خودتی که اذیت میشی!
شاید اگه اون حد وسط(که به نظرم واقع بین بودنه و باعث میشه فقط نکات منفی به چشمت نیان) رو پیش بگیری، کمتر اذیت بشی! :)
(میدونم که مسخرست با سن کمم بخوام نصیحت کنم و پیشنهاد بدم ولی واقعا دوست دارم از همین ارتباط دورمون یه تاثیر خوب برات داشته باشم و نه به عنوان نصیحت بلکه یه سری یادآوردی ها بهم بکنم چون خودت همه ی اینارو میدونی!)
درست میگی مریم، با خیلی منفی ها کنار اومدم ولی باید فلسفه زندگیمو عوض کنم تا کمتر اذیت بشم .
ممنونم ازت، کامنتت برای من خیلی عالی بود، خیلی بیشتر به فکر فرو رفتم. اینکه دوستای خوبی مثل تو دارم خوشحالم، که وقت گذاشتی و این خیلی ارزشمنده برام. سن که فقط یه واحد اندازه گیری هست. ممنونم ازت :) :*:*