ولی زندگی خیلی کوتاهتر از چیزی که ارزش درگیری داشته باشه...
فکر کنم سگ سیاه افسردگی اومده پر و پاچه منم گرفته. بیخود و بی جهت گریه کردن و دائم غصه خوردن...
مثلا میخوام بخندم ولی نمیشه. میخوام شاد باشم ولی نمیشه...
خدا لعنت کنه اونی مادرشوهر مریض و روان پریش روو...
تمام باورهام نسبت به احترام به بزرگتر ها از بین رفته. بزرگتری که روان پریش و کودن هست قطعا نمیتونه قابل احترام باشه...
دیروز اسباب کشی کردیم ، به خانه خودمان آمدیم.