-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 19:23
-
خـوشبختـــی
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 18:55
خوشبختی از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت خدا گفت آن را در خواسته هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم خداوند به او داد اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم خداوند به او داد اگر ..... اگر ....... واگر اینک همه چیز داشت اما هنوز...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 00:44
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 مردادماه سال 1391 22:57
آسمون خیلی بلنده پس بلند پرواز کن
-
یاد قدیمـــــــــــــا بخیر
شنبه 14 مردادماه سال 1391 21:57
واسه دیدن باقی عکسا برید ادامه مطلب
-
پرم از خالی...
جمعه 13 مردادماه سال 1391 03:26
گاهی آدم دلش حرف میخواهد! گاهی پر است از خالی!!!!!!!!!!! حرف های زیادی دارم! ولی جز خودم کسی بهشان گوش نمیدهد! الان از آن زمانهاییست که دلم هیچ چیز نمیخواهد جز سکوت! نمیدانم حسم خوب است یا بد! فقط حس میکنم بازم دارم تغییر میکنم و شکل میگیرم. به آینده فکر نمیکنم به قول انشتین " به اینده فکر نمیکنم خودش به زودی می...
-
ای اهل زمین..... بشتابید
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 20:26
یَا دَاوُدُ أَبْلِغْ أَهْلَ أَرْضِی اى داود به زمینیانم بگو که أَنِّی حَبِیبُ مَنْ أَحَبَّنِی من دوست کسی هستم که دوستم باشد وَ جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی و هم نشین کسی هستم که هم نشینم باشد وَ مُونِسٌ لِمَنْ أَنِسَ بِذِکْرِی و همدم مونس کسی هستم که به یادم انس گرفته وَ صَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِی و هم صحبت کسی هستم که هم...
-
روزه و ...
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 19:56
صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ... * امسال روزه می گیری؟ + اگر خدا بخواهد ... * من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟ + همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند! فافا نوشت: پیشاپیش نماز روزه هاتون قبول باشــه
-
آهنـــگ مـرداب از گـوگـوش
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 15:32
میون یه دشت لخت زیر خورشید کویر مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدام داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم آرزو داشتم برم تا به دریا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر اما از بخت سیام...
-
"بـن بســت"
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 10:40
پیر سال خورده ای می گفت: لازمه تا در زندگی بعضی وقتها به بن بست برسیم، تا که یاد بگیریم: * اتکامون فقط به پاهای رونده مون نباشه ( گاهی یه روزی و یک جایی، کارایی شون رو از دست میدن ) * به زمین و جاذبه اش که چسبیده باشی ، راههاش ، رسیدنش بالاخره یک جایی تو رو متوقف می کنن * اگر مقصدت رو مشخص نکرده باشی، و اگر برای رسیدن...
-
پـــری دریایـــی
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 13:29
" السی " دخترکوچکی بود که با پدر و مادرش در خانه ای نزدیک ساحل دریا زندگی می کردو به همین خاطر روزی سه ، چهار ساعت داخل آب یا توی ساحل بود. در یکی از روزها " السی " از زبان پیرمردی که کنار ساحل بستنی می فروخت ، داستانی در مورد پری دریایی شنید . از آن روز به بعد دخترک تمام هوش و حواسش پی آن بود که...
-
♥♥♥♥الهــــــــــی♥♥♥♥
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 12:59
الهی اگر تن مجرم است دل مطیع واگر بنده بدکار است کرم تو شفیع ست. بادا کرم تو بر همه پاینده احسان تو سوی بندگان آینده بر بنده ی خود گناه را سخت مگیر ای داور بخشنده بخشاینده پروردگارا یاد تو دل را زنده کرد، تخم مهر افکند، درخت شادی رویانید و میوه آزادی داد.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 تیرماه سال 1391 20:23
چارلی چاپلین : خیلی سعی کردم مردم بفهمند، ولی اونا فقط خندیدند...
-
یـــــا قائــم آل محمـــد
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1391 09:23
-
مرســـی خدا جون
سهشنبه 13 تیرماه سال 1391 21:08
تا بحال اینقدر از گرفتن نمره 10 خوشحال نشده بودم. انگاری دنیا رو بم دادن! فکر اینکه باز بخوام این درس و امتحان بدم شده بود واسم کابوسی! یووووووهووووووووو 10.5 مدار خیلی بیشتر از همه بم چسبید! تموم غم و غصه هام و فراموش کردم خدا جونم شکرت اگه حوصله ندارید نرید ادامه مطلب شرح ماوقع ِ روز امتحان: از برادر گرام خیلی...
-
چند خطــــــی از ...
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 18:40
آدمهــــای ســـاده را دوســت دارم ... همــان هــا کــه بـدی هیــچ کس را بــاور نـدارنـد ... همــان هـا کــه بــرای همــه لبخنـــــــد دارنـــد ... همـــان هــا کــه همیشــه هستنــد، بـرای همــه هستنـــد ... آدمهــــــای ســاده را بــایــد مثــل یـک تــابـلــــــوی نقــــاشــی ســــــاعتهـــــا تمــاشــا کـــــرد .. .
-
بـــــــــازم غرغر
یکشنبه 11 تیرماه سال 1391 16:11
خیلی زودرنج شدم خیلی غر میزنم کم صبر و حوصله شدم هر کی بام حرف بزنه یا میخوام باش بجنگم یا اشکم درمیاد!!! خلاصه از سلامتی فاصله زیادی گرفتم!!! #بدجور از شیوا خوردم!! آخریا خیلی بد بهم زد و رفت! که نفهمیدم از کجا بود!؟! کی بود؟! چی شد؟! عوضی ترین آدمی که در طول زندگیم دیدم! وای خدا کمکم کن بگذرم و فراموش کنم! ندای...
-
لبخنـــــــــــــــــــد5
شنبه 10 تیرماه سال 1391 22:13
با شادی خدا را و ضیافت زندگی را تجلیل می کنیم.
-
گزارش کار روزهایی که گذشت
شنبه 10 تیرماه سال 1391 14:32
سلاااااااااااااااااااااااااام امتحاناتم 6-ام تموم شد و من دیروز یعنی 9-ام همه وسایلم و جمع کردم اومدم خونه. خب امتحانات و یکی پس از دیگری گند زدم رفت. و ممکنه یعنی نه حتما باز مدار رو می افتم!!!! آآآآآآآآآآآآآآآآااااه خدا!!!! این مدار1 من انگاری طلسم شده. یعنی میشه بم نمره پاسی و بده! ای گند بزنن به استادش! امتحانش...
-
ابراز وجــــود
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1391 20:17
امروز امتحان دادم، امتحان ماشین ac حوصله ندارم شب بیدار بودم!!! هنوز خونه نرفتم!! اومدم ابراز وجود کنم و برم بعد از امتحانام میام!!! دوستون دارم
-
پستی برای قضاوت ها و پیش داوری هام! و زودباوری هام!
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 21:43
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 21:44
امروز رفتم جواب نامم و بگیرم دیدم ارجاش دادن آقای بزرگ پیمان! با شیوا رفتیم! بماند که ایشونم لر رو مسخره کرد و واقعا واسش متاسفم! خب جلوش کم نیووردم و هر چی گفت جوابش و دادم! همش اراجیف و شر رو ور میگفت خیلی حرصش میگرفت جوابش و میدادم! آخرم دیگه اومد از اینکه حتی اگه حق با شمام باشه بازم حتی اگه اسمتونم بره تو کمیته...
-
همه چی ریختـــه به هم
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 21:13
-
آشفتگــــی
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1391 21:47
اینترنت به درد نخور : دنبال یه مقاله (درباره استاندارد های ترانس یاا شبکه های توزیع هوایی یا نحوه کار ترموستات ها در صنعت!!!!و ... ) درست و حسابی میگردم گیرم نمیاد! هر جا میرم که حس میکنم خوبـــه و به دردم میخوره میبینم زده خرید اینترنتی!!!! بعد دو ساعت جستجو! فک کنم دیگه نتم به درد نخوره! اون ترم رفتم کافی نت یه...
-
لبخنـــــــــد4
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1391 20:33
یادت باشه! انسان های خندان و شاد به خداوند نزدیک ترنـد!
-
نمیدونم چرا به خودم گیر میدم!
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 20:59
من نمیدونم چرا وقتی تنهام اینقدر به خودم گیر میدم!!!! دیروز کلاس ترانسفورماتور که تموم شد!!! از کلاس طبق معمول همیشه اومدم بیرون, میخواستیم بریم سرکلاس تجهیزات پست که با آقای ملکی « نمیدونم چرا زورم میاد بش بگم استاد » هنوز کلاس قبلیش و تموم نکرده بود! مام مونده بودیم بیرون. اومد بیرون بچه ها دورش و گرفتن که مامیخوایم...
-
لبخنــــــــــــد3
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 15:00
بهشت یعنی، شادی ، خنده ، سرور و شعف !
-
کـــارهای خبیثـــــانه من
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 21:42
از این آدم های حسود دیدین که؟!!! از اینایی که هر کاری کنی میگن: eeeeeeeeee ... خب حالا مگه چی شده یا چیکار کرده!!! و ... حالا اصل مطلب: زهره یکی از هم کلاسی هام خیلی حسوده!! ( از کارا و حرفاش و دروغاش که خودم همه اینا رو به حساب بچه بازیاش میزارم) هفته پیش من یه انگشتر دستم کردم! بعد دیدش میگه مبارک باشه؟!!!!!!!!!!! (...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:23
این زندگــی از آن تـوست ! بـرای امری که قصد انجــامش را کـــرده ای . . . بپــــاخیـز !
-
۲۱/۱/۹۱
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 19:48
شایـــدم باید مینوشتم لطف خدا بعد از اینــکه کلاسم 8 شب تموم شد! داشتم میرفتم خـــونه که یادم افتاد کلیدم و جا گذاشتم. میدونستم دوستم خونــه نیست به اضافه اینکه بش زنگ زدم و اس دادم حواب نداد!!!!! هوا هنوز روشن بود تصمیم گرفتم برم پارک هم قدم بزنم هم اینکه دوستم بیادش! خب ساعت 8 اونم تو بهار پارک شلوغ بود. منم نشستم...