-
از نصایح ضمیر همیشه بیدار
شنبه 20 آذرماه سال 1395 10:04
تو باید تلاش کردن رو یاد بگیری، بدست اوردن رو،توانستن رو... #واگویه های بین خواب و بیداری
-
گمگشتگی
شنبه 20 آذرماه سال 1395 08:48
گاهی از اینکه حسود نیستی نگران میشی، نگران خیلی چیزها، که در روزهای بی انگیزگی نیرو محرکه نداری، که حس رقابت نیست، همش فک میکنی از بقیه عقب افتادی و ... ولی وقتی دنبال خودت باشی، شاید گم بشی و غصه بخوری، شاید نگران باشی ،کلافه و سر در گم... ولی مطمن باش یک روز از سالهای زندگیت توی آخرای آذر مثل اینکه چشم بندی رو از...
-
عجب دل بیکاری من دارم...
جمعه 19 آذرماه سال 1395 16:29
دلم برای یک نفر تنگ شده خیلی تنگ شده... # چرا آخه؟ تا بحال هیچ تعاملی باهاش نداشتم ولی الان دلم یهو براش تنگ شد... نمیدونم چرا همیشه احساس میکردم از قبل خلقتم میشناختمش! # فرشید نامی است...
-
بغض میکنم وقتی بابام ناراحته:(
جمعه 19 آذرماه سال 1395 16:04
بابام این روزها همش تو فکر میره و فشارش بالا هست. دوست داشتم باهام دعوا کنه الکی ولی اینجور کسل نباشه...
-
اورجینالِ
جمعه 19 آذرماه سال 1395 14:50
آدم صادق و راستگو کسی که خودش هست... بد خودش هست ولی دروغکی خوب نیست... # آدمی که خودش باشه عشقش هم حقیقت هست...
-
3
جمعه 19 آذرماه سال 1395 13:17
و من انتظار برگ های پاییزی ام برای رسیدن زمستان برفی که می بارد دنیایی که یکدست سفید می شود در انتظار سازی که کوچه گرد می نوازد برای عروسی درختان پیر # لحظه
-
میشه با من راه بیایی
جمعه 19 آذرماه سال 1395 13:08
دوست دارم ریاضی این مرد مغرور و بداخلاق بهم لبخند بزنه، با هم دوست بشیم بعد دستم و بگیره ببرم به عالم خودش با آسمان نارنجی و ابرها با اشکال هندسی رنگ به رنگ، دنیای بازی های ریاضی، زندگی های منطقی و خشک، عشق های مثلثاتی... چه زبان سختی داری تو...
-
دختر باد
جمعه 19 آذرماه سال 1395 12:17
عاشق بادم و صدای زوزه های باد... عاشق اینم باد فرح بخش بزنه تو صورتم و لابلای موهام بیچه . سوارش بشم و منو با خودش تا عمق رویاها ببره، فریاد خوشحالیم و با هوی هوی تندناکش همسو کنم تا همه بشنون دختری در باد میخندد.. باد بادباد.اگه میدونست چقدر عاشقشم همش میوزید...
-
رازیست خموشی...
جمعه 19 آذرماه سال 1395 12:09
حس میکنم چیزی و که توی هیاهوی درونم و دنیای اطرافم دنبالش میگشتم و دارم توی سکوت زندگی و جهان درونم پیداش میکنم...
-
فقط کافیه امتحانش کنی ی ی...
جمعه 19 آذرماه سال 1395 11:52
خودت بااااااش، خودت بودن خیلی لذیذه ...
-
قلب آیینه دو جهان است...
جمعه 19 آذرماه سال 1395 11:50
زلال تر باشیم...
-
انتظار...
جمعه 19 آذرماه سال 1395 11:19
منتظرم...
-
زندگی ساختن...
جمعه 19 آذرماه سال 1395 09:09
# گاهی انگار چیزی نیست که زندگیش کنی، شاید بهترین کار رویاپردازی های بلندپروازانه باشه. حداقل نیرو محرکه رو برای شروع یک حرکت مفیدتر به آدم میده... # گاهی انگار تنها راه زندگی رفتن دنبال آرزوهای بچگی هست... # این همون نقطه هست. جاده رو نشونت میدن میگن برو دنبال آرزوهات، مگه همین رو نمی خواستی... # برای بعضی از ماها...
-
سرخوشآنه...
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1395 16:46
وقتی بیشتر از چن دقیقه به پول فکر میکنم اونقدر زندگی غیرقابل تحمل میشه که به پوچی میرسم و ممکنه خودکشی هم کنم. ولی خب! در کل دامنه تغییرات زندگی و منهای پول کنی جای سپاسگزاری داره هنوز...
-
خیلی مراقب باش. فک کن یه چیز شکستنی همراهته...
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1395 07:09
هر روز و هر ساعت باید مراقب باشی مراقب خودت، افکارت، اهدافت، حتی خوبی هات و رویاهات... ناممکن ترین چیزها رو همیشه تصور کن... # اینا رو تو خواب بهم میگفت
-
باید حبسشون کرد حتی...
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1395 00:30
حتی میشه مشکلات رو یکبار برای همیشه نوشت و منتشر کرد. بعد انگار مطمن شدی که میدونی یه جایی هستن که خودنمایی کنن و تا مدتها سراغت نمیان...
-
ریشه دار شدن...
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1395 00:26
این طرف: آدم ها دقیقا و باز هم دقیقا اندازه رویاها و تلاش هایشان قد می کشند و رشد می کنند... اون طرف: حالا فک کن تموم نشدنی باشن... ❣ kafeLahZe@ ❣
-
یک عدد فاطمه خسته!
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1395 18:51
یه روز حالم خوبه یه روز بد، این وضعیت تا کی میخواد ادامه پیدا کنه؟ بی هدف تر و بی انگیزه تر از منم وجود داره آیا؟ ... دوست دارم از اطرافیانم دوری کنم. خیلی ام شادترم. این روانشناس ها هم غلط کردن بهش میگن افسردگی! سخت ترین راه ، راه راست هست، سخت ترین کار صداقت و راستگویی...! # یکی بهم گفت برا مشکلاتت به حضرت زهرا...
-
بدنم جای امنی شده برای ویروس آنفولانزا...
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1395 16:03
و اینک سرآغاز سومین سرماخوردگی پاییزآنه...
-
ای که دستت میرسد کاری بکن...
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1395 14:57
این روزها فقط معجزه می خواهند...
-
نآله آنه
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1395 14:54
-
کی میدونه تهش چی میشه؟
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1395 14:27
بی پولی خیلی بده ه ه ه ... اوضاعم خیلی خیلی بی ریخته ه ه ه... # نمیدونم چرا اینقدر خوشم واقعا!... البته هر چی میگذره از میزان خوشی کاسته میشه و واقعیت سیلی محکمتری تو گوشم میزنه. # توی پست رمزدار جداگانه اوج فلاکتم و برا خودم مینویسم . برا بعدهاااا که شاید این روزها تموم شده باشن و خندم بگیره به مشکلات الانم...
-
بازگشت به خویشتن...
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 10:40
یه حسی از بچگی هنوز باهام هست. اون وقتها می دیدم خیلی ها اسیر روزمرگی اند. همون موقع این سبک زندگی برام مثل حبس ابد بود. حس میکردم من بال دارم باید بپرم و پرواز کنم... (همیشه این حس رو دارم) ، مدتها درگیر بازی های آدم ها شدم... مسیر رو اشتباهی رفتم، اسیر بدفهمی ونافهمی بودم...! این وسط "من" شده یه حس ناقص،...
-
بهم آرامش میده، رهام میکنه از قید و بندها...
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 08:35
# حتما دنبال علایقم خواهم رفت. مثل تصویرگری، طراحی... # دوست دارم شخصیت های توی ذهنم و بکشونم توی دنیای واقعی... # زندگی یعنی همین مجموعه چیزهایی که دوست داری...
-
پادشاهی زیبنده پدرانی است که دختر دارند....
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 02:00
امروز یه دختر بچه 6-7 ریزه میزه با اون روپوش مدرسه و کوله پشتی اش رو خیلی دوست داشتم. من مطمنم دوست نداشت نصیحت های پدرش را که وسط کوچه بلند بلند بهش یادآوری میکرد: بابا: مگه دیشب یه عالمه باهات حرف نزدم. چی بت گفتم؟ دختر: سکوت و سرش پایین بود بابا : بلندتر از قبل، چی بهت گفتم؟ گفتم چکار نکن؟ دختر: با صدایی آرام کار...
-
2
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 01:41
اینجا فصل به فصلت را عاشقانه زندگی میکنم... زمستانت را سفید پوشم پاییزت برگریزان بهارت را شکوفا تابستانت را سبز پوش... و اما وعده دیدارمان کدام فصل خواهد بود؟ # لحظه
-
مخلوقآنه و خالقآنه...
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 01:28
# بهترین حس زندگی " دوست داشتن و دوست داشته شدن است"
-
می نوازی ام...
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 01:26
# تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
-
1
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 01:23
من با تو زندگی می کنم روحم را نوازش می کنی در عمق باورهایم جان گرفته ای ای ماندگارترین لحظه هایم # لحظه
-
ای یار نامهربان این روزهام....
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 01:07
# ریاضی نامهربان هست و نیز مغرور و نچسب ... عجب دنیای عجیبی دارد این موجود...