-
چقــدر زندگی گاهــی ترسنــاک میشـــه!
یکشنبه 30 خردادماه سال 1395 02:04
شـــایــد زنــدگی همینــه! شـــاید زنــدگی اصـلاً قــرار نیســت معنــایی داشتــه بـاشــه!
-
گاهی وقت ها آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد!
شنبه 29 خردادماه سال 1395 22:53
گاهـــــی وقتهــا دلــتـــ مـیخواهــد با یکـــی مهـــربــان باشــی دوستــش بــداری وَ برایش چـــای بریزی ... گاهـــی وقتهــــا دلتـــ میخـواهد یکــی را صــــدا کنـــی بـگــویــی ســــــلام ، میآیی قــدم بزنیـــم؟ گاهــی وقتهــا دلتــــ میخواهد یـکــی را ببینـــی بروی خانه بنشینی فکــر کنـــی وَ برایش...
-
:(
شنبه 29 خردادماه سال 1395 00:20
توجـــه کردید وقتی جـاییتون درد میـکنه یا یک بیمــاری دارید دربارش تو اینترنت سرچ می کنیـــد. حتما میگــه سرطان داریــد یا MS یا یکسری بیماری های عجیب که حتما کمتر از یک سال زنده می مونید...! خیلی نگران خـــودم شدم! من چیزیم نیست میــگه MS دارم! چند سال پیشم هی سرچ میکردم میگفت علائم سرطان هست...
-
مخاطبش خودمم
شنبه 29 خردادماه سال 1395 00:01
خستگی و افسره شدن نتیجه انتظارات بیش از حد از زندگــی هست. تلاش کردن اون هم بطور جدی برای زندگی خیلی لذت بخش هست . خیلی خوبه نتیجه رو بخدا واگذار کرد و منتظر بهترین نتایج و غیر منتظره ترین نتایج بود و در قدم قدم این سفر مطمنی یکی همراهت هست که اون طرف زمان منتظرته ... دیگه از آینده نمیترســــم... از یک جایـی بـه...
-
تفریحــات دختـــرانه :)))
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1395 23:03
من: از فلانی خوشم اومده، پسر خیلی خوبیــه، دیدیش که! دوستـم: باز هم عشق های کوتاه تو؟ من: آره مثلا یهو چند ماه دیگه عروسیش دعوتم کنه! در حالت منبسط زنگ میزنم بهت میگم حدس بزن عروسی کیــه؟! دوستم: ... منم فکر میکنــم از تو خوشش میـــاد هااا! من: برووووو عاااااموووو فک کن حتـی یک درصـــد، اون بار حرفمون شد، عصبانیش کردم...
-
چه وضعی شده هاااااا o_0
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1395 22:43
دلــم میخواد بدونم دقیقا مشکل تولید کنندگان مانتو با دکمـــه چیــه؟ چه آزاری بهتون رسوندن واقعا؟ یه مدت مانتو ها خیلی کوتاه و یک دکمه شدن، یعنی حتی دم کنی هم نمیشد ازش درست کرد! الانم که دیگه در اشکال مختلف بی دکمه هستن! یا تور توری ( باز بی دکمه ها رو ترجیح میدم به اینا) خیلی مزخرفن واقعا با خریدن مانتو مشکل دارم! در...
-
فک کنم مثبت باشه...
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1395 02:09
انگار دارم دچـار بحــران هویت می شــم
-
مانع رشــدم شده...
سهشنبه 25 خردادماه سال 1395 20:56
من نمیتونم از ضمیر ناخودآگاهم یا ذهن ناخودآگاهم استفاده کنم. این مشکل قدرت بیـــان من رو به شدت پایین آورده... قبلا فک میکردم شاید این یکی از ویژگی هام است. الان میدونم مشکلی شده که سالهاست دارم باش دست و پنجه نرم میکنم ولی دیگه نمیخوام همراهم باشه. شده نقطه ضعفم. توی فکر کردن و حرف زدن خیلی وسواسی هستم... بیش از حد...
-
حتی زیر صفر
دوشنبه 24 خردادماه سال 1395 22:05
من در برخورد با آدمهـــا: فاطــمه این آدم یه شیــطان درون هم داره، تـازه یک شیــطان بیرون هم تو کمین نشسته. حواست بهش باشه.درجــه اعتمادت رو روی صفر تنظیم کن!
-
چطوره اونا می بیننش، من نمی بینــم؟
دوشنبه 24 خردادماه سال 1395 21:11
یکســری هام هستن از وجود اعتماد به سقف رنــج میبرن! بعضیـــام مظلومانــه از کمبــودش! همه جــوری بـهم انــرژی میــدن و از من مطمئـن هستن و میــگن برو این اصلا کـار خودته. که مطمئنم از موجــودی ماورایی در درون من با خبرن کـه خــودم بــی خبــرم!
-
Love YourSelf First
یکشنبه 23 خردادماه سال 1395 23:38
-
حــالا یه لبخنــــد گشـــــاد :)
یکشنبه 23 خردادماه سال 1395 22:05
یه موقعــی بود تصمیم گرفته بودم با دوستام خیلی خوب باشـــم، چـون میدونستــم و مطمئن بودم که دیــگه نمی بینمــشون... هنوزم دلم بیشتر از همیشه برای هم اتاقی های پارسال تنگ میشــه. تو این پسـت نوشته بودم یه چیزایی...!!! ماه رمضون پارسال برای مــن خیــلی متفاوت بود. اولین باری بود که ماه رمضون خونه نبودم و خــوابــگاه...
-
و تو دهنی نیــاز داشت...
یکشنبه 23 خردادماه سال 1395 21:24
اگـر در حیـن اینکــه داشتیـن در پیــاده رو راه می رفتیـن و از لابلای آدمهــا رد می شدید و پای عابر پیاده ای رو مخصوصا اگر مذکر بود رو لگد کردید. هیچ وقت برنگردید معذرت خواهی کنیــد. بلکه یکی دیگم از عمد بزنید. چون ممکنــه اونقدر بی جنبــه باشــه که با افتادن پشت سرتون تا ساعت ها باعث آزار و اذیت شمــا بشــه. عصبانــی...
-
مثلا حماقت های من...
یکشنبه 23 خردادماه سال 1395 03:14
دو چیز در دنیا حد و مرزی ندارد؛ حماقت بشر و عالم هستی، البته در مورد دومی کاملاً مطمئن نیستم… «انیشتین»
-
بنظرم بُردن !
جمعه 21 خردادماه سال 1395 23:19
اون مامان و خواهر قبلی که اومده بودن خونمون! خواهرش حرف جالبی زد!!! گفت داداشای من همشون تا دپیلم درس خوندن. (5-6 تا داداش داشت) همین که آخرین امتحاناشونو دادن و دیپلم گرفتن کتابا رو پرت کردن اونور رفتن سربازی، گفتن ما میخواییم برا خودمون کار کنیم نه این دولت برا چی باید بریم دانشگاه! میگفت یکی بعد از دیگری همین کار...
-
هیچ وقت منتظر نباشید تا خیری بهتون برسونن، دعا کنید:|
جمعه 21 خردادماه سال 1395 22:50
مامان: امروز داشت تو تلویزیون میگفت برای نمایندگان مجلس دعا کنید تا شرمنده مردم نشن! من: :| همه بلدیم دعا کنیم چه نیازی به ایناس پس!! "...(امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! ..." سوره رعد آیه 11 # دورهمی یه مجلس درست کردن! خوش میگذرونن، شمام...
-
:)
جمعه 21 خردادماه سال 1395 22:27
من خیــلی موجود ناشکــــری هستم. گاهـــی خیلی نق میزنم و اعصاب طرف مقابلم و خرد میکنم. خیلی دوست دارم از دوستی معذرت خواهی کنم، احساس می کنم خیلی با حرف هام اذیت شد.نمیدونم چطوری؟ مثلا یک کادو براش بگیرم...! دیشب بعد از اون همه حرف زدن و گریــه کردن حالم خوب شد. از خدا ممنونم که صبور و مهربون هست و اینجور موقع ها یک...
-
:|
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1395 22:40
پرونده اینم بسته شد خدا رو شکر... خواهرش اومده زل زده تو چشم من میگه من و بابام دختر سبزه و چشم ابرو مشکی دوست داشتیم. مامانشم یه چیز دیگه... ( تو دلم گفتم واسه اینکه دل هیچکدومتون نشکنه یه سه چارتا زن برا داداش تک پسرتون بگیرید :|) بعدم بهتون زور نکردن که حتما بیایید بفرما برو گمشو بیرون از خونه ما بیرون... ( البته...
-
باشد که عاقبتمان به خیـر شود...
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1395 13:31
من چون با محیط بیرون یعنی همون اجتماع زیاد در ارتباط نیستم زندگیم خیلی سیر یکنواختی داره مگر اینکه سر کله یه مامان با پسرش پیدا بشــه! بله... مثلا خوبــه برای مدتی تا ازدواج کنم اسم وبلاگم و بزارم ماجراهای منو خواستگــارام :)))) هیـچ انگیــزه ای ندارم. تا میـام از حرف و حدیث های قبلــی راحت بشــم یکی دیـگه میــاد......
-
دچار فاز متغییر شدم :))
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 23:46
میخوام بشم همون فاطمه شاد و شنگول سابق
-
سوژه خوبی میشه هاااا:))))))
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 23:31
ماه عسلم برنامه هاش جالب شده! از فردا می بینی هر چی دختر و پسره اومده نونوایی من: مامان نون داریم یا برم نون بگیـــرم:)))
-
جنون مو کندن...
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 18:42
الان فهمیدم 10 سالی هست دچار بیمـــاری " تریکو تیلو مانیایا" هستم! +اون همه مو ریشه کن کردم من! موهای خیلی زیادی داشتم کم شدن! راه درمان نداره آیا...؟؟!!! یادمه 6 سال پیش حتی مامانم موهام از ته زد. کچلم کرد ولی خوب نشدم. خودمم خسته شدم :( + من موهام و می کندم دونه دونه. دوستم ابروهاش و می کند. عده هم سراغ...
-
غرغر نامه
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 17:33
وقتی حالت نامعلوم هست، حتی زندگیت نامعلوم. این حال و احوال دلیل این نیست که قراره همیشه زندگیت اینجور بمــونه. میشه روزانه زندگی کرد، روزانه کار خوب کرد حتی بدون پیوستگی به گذشته یا آینده... زندگیم یه تابع گسسته است. مثل تابع جز صحیح. نباید گذشته رو به حال و آینده ربط داد. نه حال و به آینده و گذشته. و نه آینده رو به...
-
دل قوی دار...
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 11:45
بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فرو بسته ما بگشایند اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
-
اصلا مگه چیزی شده!
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 11:27
یکی از خوبی های عینک اینه، میتونی تا دلت میخواد گریه کنی بعد وقتی مامانت صدات میکنه ، چشمای پف کرده و قرمزت رو پشت قاب عینک قایم کنی، شاد و شنگول نما بری خدمتش.... بله:)
-
بازیگر الکی خوشش حتی!...
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 04:21
حسی و که فاتح اورست موقع فتح این قله داشته من در بالا رفتن از درخت دارم :)
-
دلخوشی های ساده...
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 04:16
دوست دارم شش ماه تو روستا زندگی کنم یا حتی کوچ نشین باشم. حس خوبی داره، الان که شرایطش جور نیست ولی حتما یک روز خودم و به این آرزوم میرسونم.
-
دوسش دارم :)
دوشنبه 17 خردادماه سال 1395 22:21
خیلی ذوق دارم از اینکه ماه رمضان اومده:) امیدوارم خدا توانم رو مضاعف کنه تا بتونم ازش لذت ببرم :) ان شاالله برای همه شما هم پر برکت باشه :)
-
خدایــا شکرت که مواظبــمی :)
یکشنبه 16 خردادماه سال 1395 00:31
ممنون خدا جونـــی بابت این حــال خـوبـم :) دوســت دارم ^_^
-
همینجوری الکی..
شنبه 15 خردادماه سال 1395 02:14
بدون هیچ دلیلی دوست دارم به همه عشق بورزم، همه رو دوست داشته باشم، دوست دارم به همه محبت کنم ... حتی آدم هایی که بهم بدی کردند و برای همه آرزوی عاقبت بخیــری کنم... دوستون دارم