-
بزرگترین ظلم ها رو خودمون در حق خودمون می کنیم...
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1395 10:34
گاهی توی بعضی خاطره ها ، توی بعضی اتفاقات دلت برای اون "احساس صادقانه و پاکی" که داشتی دلت تنگ میشه، گاهی دلت براش میسوزه که الکی نابود شد. که باید بیشتر ازش مراقبت میکردی...
-
انتخاب های هوشمندانه تر...
یکشنبه 2 آبانماه سال 1395 12:55
یه روی سکه اشتباه کردن و نتیجه افتضاح گرفتن هست. اون روی دیگه کلی تحلیل و بررسی با شرایط یکسانی که با فلانی داشتی ولی نتایج عکس داد برای تو. هی عمیق میشی می بینی که اونجا اون درست تر صحیح تر و هوشمندانه تر انتخاب کرده. و این همه اختلاف نتیجه حاصل تفکر و انتخاب هوشمندانش بوده... و اینجاس که اون طرف برات قابل تحسین...
-
خواهرک زاده هام^_^
یکشنبه 2 آبانماه سال 1395 12:38
هستی: دلو باژ تن ( در رو باز کن) هانیا: خودت باژش تن هستی: من ن ی ت نم (من نمیتونم) هانیا: دشت من میلسه پس دشت توام میلسه! هستی: ( پشت در همچنان در حال در زدن) هانیا: اِاِاِاِاِ شلام آشی (سلام آجی به حالت غافلگیرانه) *** هستی خطاب به هانیا: آژی بلا منم ل و بزن ( آجی برا منم رژ بزن) (( این صحنه هم اضافه کنم که بابام غر...
-
کم کم اضافشون میکنم
یکشنبه 2 آبانماه سال 1395 12:03
برای ایجاد یک سیستم جدید و پایدارتر باید یکسری تعاریف بشکلی بنیادی تغییر کنه...
-
سرگرمی پاییزآنه ^_^
شنبه 1 آبانماه سال 1395 19:59
مثلا به شکل کاتوره ای حرکت کنی ،هم عرض و هم طول پیاده رو رو طی کنی فقط به این دلیل که پا بزاری روی برگ های خشک توی خیابون اونام بگن "خش"... دلم هم بازی پاییزآنه میخواد...
-
منو آنفولانزا
شنبه 1 آبانماه سال 1395 12:51
این بار خیلی بدتر از دفعه قبل سرما خوردم. اصلا تعجبی نداره دارم عادت میکنم به این مرض ...!!!
-
پیامدها این روزهاست
جمعه 30 مهرماه سال 1395 02:22
اونقدر کم رو و خجالتی شدم که برای انجام کوچکترین کار ساده هم باید با خودم بجنگم...
-
تغییر کردن خیلی سختـــه
جمعه 30 مهرماه سال 1395 00:46
تبدیل عادت های بد به عادت های خوب راهکار پیشنهاد بدید؟
-
شکر ایزد
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1395 00:02
همه چیز بین منو خداست و این تنها چیزیه که تضمین کننده آرامشم هست.
-
حس خـــــوب ^_^
دوشنبه 26 مهرماه سال 1395 22:57
یک لبخنـــد خدا می ارزد به تمام روزهـــای تنهـــایی :) ادامه زندگیـــم رو دوست دارم طوری زندگــی کنم که مطمن باشم هر لحظه اش خدا با یک لبخنـــد رضایت بخش نگاهــم میکنــد :) این روزهــا برای من مثل تجدید قوا می مونه :)
-
مردن پیش از مردن
دوشنبه 26 مهرماه سال 1395 00:19
-
بی قراری
دوشنبه 26 مهرماه سال 1395 00:03
من متعلق به اینجا نیستم انگار. یک جایی توی تاریخ جا موندم ...
-
دلم دق داره:|
یکشنبه 25 مهرماه سال 1395 21:56
چرا واقعا؟ چرا تو خونه ما ساعت 9:30 شب همه چراغا خاموش میشه. مامان بابای عزیزه دلم مثل مرغ شدن هوا تاریک میشه میخوابن:( خواهری هم که سرما خورده، اونم میخوابه! صبح هم کله سحر پا میشن هی میگن پاشو:| اختلاف فاز با افراد خانواده تا این حد آخه؟! دلم میگیره خب:(
-
دلخوشی های دخترونه ^_^
یکشنبه 25 مهرماه سال 1395 21:51
برا اولین بار بعد از سالها ابروهام رو خراب نکردم :دی خواستم این افتخار تو جریده تاریخ زندگیم ثبت کنم:دی
-
مسکن هام
یکشنبه 25 مهرماه سال 1395 00:56
امروز رفتم مزار شهدای گمنام. هر وقت سر از اونجا دراوردم حتی فکر رفتن به اونجا رو نداشتم. شاید اون ها هم به منی که پنج شنبه نمیشناسم و هر موقع دلم هوا کنه میرم عادت کردن. انگار صدام میکردن:) آروم شدم. حالم خوب شد. اصلا باید زودتر میرفتم:(
-
همــراه زندگـــی
شنبه 24 مهرماه سال 1395 12:52
زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست هرکجــا خندیــدیم زندگانی آنجــاست
-
شوخی نیست هااا!!!
شنبه 24 مهرماه سال 1395 01:39
پیش بینی میکنم مهاجرت از مناطق جنوبی کشور به مناطق شمالی ، حاصلخیز و پر آب از سال آینده بیشتر و بیشتر میشه! همچین پیش بینی دور از ذهنی ام نکردم. اینو بچه سه ساله هم میفهمه غیر از مدیران دور اندیش!!! حالا علاوه بر بحران کم آبی ، باز تمرکز جمعیت در کلان شهرها هم هست! بازار دلالی های دیگه ام برا مدیران امروز هست فردا...
-
...
شنبه 24 مهرماه سال 1395 01:33
با تمام پرانرژی و شاد و مثبت بودنم هیچ اعتقادی به این مثبت اندیشی و قانون جاذبه ندارم:| مسخره ترین چیزی هست که شنیدم. چرا قانون جاذبه رو فرشته ها تاثیری نداره؟ البته تو عصر تکنولوژی فک نکنم دیگه فرشته ای بیاد روی زمین. دلیلی نداره هر چیزی مد میشه یا باب میشه من پیروی کنم. چه از نظر ظاهری چه فکری! دنیا دنیام بهم بگن...
-
پس نور کجاس؟
شنبه 24 مهرماه سال 1395 00:54
خیلی اوقات به ماده تاریک فک میکنم که 98 درصد عالم هستی و دربرگرفته!
-
روح ناآرام من
شنبه 24 مهرماه سال 1395 00:51
سالهاست عادت دارم شبها چراغ ها رو خاموش میکنم چشمامم می بندم درون تاریکی شب راه میرم. حس عحیبی داره. مثلا هیچ وقت نتونستم تند راه برم. خیلی محتاطانه که به دیوار نخورم!!! یه بار پام گیر کرد نزدیک بود با مخ از پله ها بیافتم پایین:| تو روز روشن میترسم از پله بالا پایین برم ( ترس از پله دارم، همش فک میکنم الان یهو زیر پام...
-
خدا رحمم کنآد
جمعه 23 مهرماه سال 1395 22:03
من سال دیگم تو خونه باشم. اسم وبلاگم رو عوض میکنم میزارم " نشخوارهای ذهنی یک روانی" قشنگ خل و چل میشم:|
-
عجایب خلقت
جمعه 23 مهرماه سال 1395 00:21
حامد: مامانم بهش میگه "اردک نره" ! شعور ارتباط با دختر نداره موهاشون رو میکشه. در حین این عمل زشت میخنده و خیلی ریلکسه. اصلا هم عذاب وجدان نمیگیره. از شعاع چند ده متریش تو خونه دختری رد نمیشه. منم که صورتم پر از زخم شده از دستش. انگار از جنگ اومدم:| از زیر چشم تا چونه. خش خشی شدم!!! بش سلام میکنی عین این...
-
بینایی یعنی چی؟
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 00:20
اینکه بچه ای به دنیا میاد همه اول نظر درباره زشتی و خوشگلیش میدن یعنی نمیتونن اوج عظمت خدا و خلقت یک بشر دیگه رو ببین. خلقت یک انسان خیلی شگفت انگیزه... هر چیزی روی زمین هست نشانه ای از عظمت و زیبایی خالقش رو میرسونه :) از آدم ها دلگیر میشم بخاطر این قضاوت ها چه درباره خودم باشه چه دیگران! به قول دوستی که توی صفحه...
-
قربانیان نیرنگ
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1395 00:08
# ثمره اون همه اعتماد شده این همه بی اعتمادی... و مکرو و مکر الله والله خیر الماکرین (سوره آل عمران بود فک کنم)
-
نقطه صفر هستی
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 23:17
از ته قلبم از زندگی راضی ام... هیچ چیز ناراحت کننده ای وجود نداره به جز حوادث گذرا... بزرگ شدن، بالغ تر شدن چیزهایی رو به آدم اضافه میکنه، مثل سکوت بیشتر ، بحث کمتر، پذیرش دنیای اطراف به همون شکلی که هست نه شکلی که من دوست دارم باشه و ... همه اینها باعث میشه رفتارت ، نحوه تصمیم گیری و برخورد با مسائل مختلف فرق کنه......
-
امام حسین (ع)
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 22:16
از نشانه های عالم نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است :)
-
Can't stop watching this (planets/orbits not to scale)
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 21:29
لینک دانلود
-
دو بال کوچک نارنجی
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 20:22
هیچ کس وسوسه اش نکرد هیچ کس فریبش نداد او خودش سیب را از شاخه چید و گاز زد و نیم خورده دور انداخت او خودش از بهشت بیرون رفت و وقتی به پشت دروازه بهشت رسید ،ایستاد انگا ر می خواست چیزی بگوید ،چیزی اما نگفت خدا دستش راگرفت و مشتی اختیار به او داد و گفت :برو زیرا که اشتباه کردی اما اینجا خانه توست هر وقت که برگردی و...
-
سفــــر
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 20:10
جز دلت که لازم است هیچ چیز با خودت نمی بری نبر ولی از سفر که آمدی راه با خودت بیار راه های دور و سخت *** خسته ایم از این همه جاده های امن و راه های تخت *** می روی سفر برو، ولی زود بر نگرد مثل آن پرنده باش آن پرنده ای که عاقبت قله سپید صبح را فتح کرد. خانم عرفان نظر آهاری
-
شاعــرانه
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 20:07
زن، مردی ثروتمند یا زیبا یا حتی شاعر نمی خواهد او مردی میخواهد که چشمانش را بفهمد آنگاه که اندوهگین شد با دستش به سینه اش اشاره کند و بگوید: اینجا سرزمین توست ... "نزار قبانی" از وبلاگ " کوچه باغ شعر "